میلاد سه نور: سرور، علمدار و میراث دار کربلا بر دلدادگان آن حضرات مبارک باد

حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع) (۴ق-۶۱قامام سوم شیعیان است. او که در بین شیعیان امام حسین(ع)، اباعبدالله و سیدالشهداء نیز خوانده می‌شود، در واقعه کربلا به شهادت رسید. امام حسین(ع) فرزند دوم امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نوه حضرت محمد(ص) است و پس از برادرش امام حسن(ع) حدود یازده سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.

بنابر گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت، پیامبر اکرم(ص) هنگام تولد او از شهادتش خبر داد و نام «حسین» را برای او برگزید. رسول خدا(ص)، حسنین (امام حسن و امام حسین) را بسیار دوست می‌داشت و همه را به دوست داشتن آن دو سفارش می‌کرد. امام حسین(ع) از اصحاب کساء و از حاضران در ماجرای مباهله و یکی از اهل بیت پیامبر است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است. روایت‌های متعددی از حضرت محمد(ص) در فضیلت امام حسین(ع) نقل شده است؛ از جمله آنکه «حسن و حسین سرور جوانان بهشت‌اند» و «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».

از زندگی سومین امام شیعیان در مدت سه دهه پس از وفات پیامبر(ص)، گزارش‌های اندکی وجود دارد. او در دوره خلافت امام علی(ع) در کنار پدر بود و در جنگ‌های آن دوره شرکت داشت. در زمان امامت امام حسن(ع) پیرو و پشتیبان او بود و اقدام به صلح با معاویه را تأیید کرد. پس از شهادت وی نیز تا زمانی که معاویه زنده بود، به پیمان برادرش وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان کوفه که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، آنان را به صبر تا زمان مرگ معاویه فراخواند.

دوره امامت حسین بن علی(ع) با حکومت معاویة بن ابی‌سفیان هم‌زمان بود. بنابر گزارش‌های تاریخی، امام حسین(ع) در مواردی به عملکرد معاویه سخت اعتراض کرده است؛ از جمله پس از کشته شدن حجْر بن عدی نامه‌ای توبیخ‌ آمیز برای او نوشت و در ماجرای ولایتعهدی یزید نیز از پذیرش بیعت خودداری کرد و در سخنانی در حضور معاویه و دیگران، این اقدام معاویه را نکوهید و یزید را فردی نالایق خواند و خود را سزاوار خلافت دانست. خطبه امام حسین در منا را نیز موضعی سیاسی در برابر امویان به شمار آورده‌اند. با این حال، نقل شده است که معاویه مانند خلفای سه‌گانه در ظاهر به حسین بن علی(ع) احترام می‌گذاشت.

پس از مرگ معاویه، امام حسین(ع) بیعت با یزید را مشروع ندانست و با توجه به فرمان یزید برای کشتن او در صورت خودداری از بیعت، در ۲۸ رجب سال ۶۰ق از مدینه به مکه رفت. در مدت چهار ماه حضور در مکه، نامه‌های فراوانی از سوی مردم کوفه برای پذیرش زمامداری دریافت کرد و پس از آنکه فرستاده‌اش مسلم بن عقیل هم‌دلی کوفیان را تأیید کرد، در ۸ ذی‌الحجه، پیش از آنکه از پیمان‌شکنی بعدی کوفیان و شهادت مسلم باخبر شود به سمت کوفه حرکت کرد.

وقتی عبیدالله بن زیاد والی کوفه از حرکت حسین(ع) به سمت کوفه باخبر شد، لشکری به سوی او فرستاد و پس از آنکه سپاهیان حرّ بن یزید راه را بر او بستند، چاره‌ای نداشت جز آنکه مسیر خود را به سمت کربلا تغییر دهد. در روز عاشورا میان امام حسین(ع) و یارانش با لشکر کوفه به فرماندهی عمر بن سعد جنگی درگرفت که به شهادت امام سوم شیعیان و یارانش انجامید. پس از آن، زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که در آن روزها بیمار بود، به اسارت درآمدند و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند. پیکر امام حسین(ع) و یارانش روز ۱۱ یا ۱۳ محرم، توسط عده‌ای از قبیله بنی‌اسد در کربلا به خاک سپرده شد.

درباره حرکت امام حسین از مدینه تا کربلا، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. بر اساس یک دیدگاه او برای تشکیل حکومت قیام کرد، ولی برخی معتقدند این حرکت برای حفظ جان بود. شهادت حسین بن علی(ع) تأثیر عمیقی بر مسلمانان و شیعیان در طول تاریخ داشته و الهام‌بخش مبارزات و قیام‌هایی بوده است. شیعیان به پیروی از امامان شیعه اهتمام ویژه‌ای به گریه و سوگواری برای حسین بن علی، به ویژه در ماه محرم و صفر دارند. زیارت امام حسین نیز در روایات معصومین مورد تأکید قرار گرفته و حرم او زیارتگاه شیعیان است.

حسین بن علی(ع) افزون بر جایگاهی که در میان شیعیان به عنوان سومین امام و سرور شهیدان دارد، نزد اهل سنت نیز به سبب فضایلی که از زبان پیامبر(ص) درباره او نقل شده و همچنین به دلیل ایستادگی‌اش در برابر یزید، گرامی داشته می‌شود.

مجموعه سخنان و آثار امام حسین(ع)، در قالب حدیث، دعا، نامه، شعر و خطبه در کتاب موسوعة کلمات الامام الحسین و کتاب مسند الامام الشهید گردآوری شده و علاوه بر این، آثار فراوانی در قالب دانشنامه‌، زندگی‌نامه، مقتل و تاریخ تحلیلی درباره شخصیت و زندگی وی نگاشته شده است.

گاه‌شمار زندگی امام حسین(ع) -
تابلوی عصر عاشورا.jpg
تولد[۱]
نزول آیه تطهیر در مورد اصحاب کساء[۲]
حضور در مباهله[۳]
خواندن خطبه برای مردم پس از بیعت آنان با امام علی[۴]
حضور در جنگ جمل[۵]
حضور در جنگ صفین[۶]
حضور در جنگ نهروان[۷]
بازگشت از کوفه به مدینه[۸]
شهادت امام حسن(ع)[۹] و آغاز امامت امام حسین(ع)
نوشتن نامه اعتراض‌آمیز به معاویه برای کشتن حجر بن عدی و یارانش
ایراد خطبه در منا[۱۱]
احضار به دارالاماره برای بیعت با یزید[۱۲]
خروج از مدینه به سمت مکه [۱۳]
ورود به مکه[۱۴]
دریافت نامه‌هایی از سوی کوفیان[۱۵]
اعزام مسلم به عنوان نماینده خود به کوفه[۱۶]
خروج از مکه به سمت کوفه.[۱۷]
ورود به کربلا.[۱۸]
اعلام جنگ عمر سعد و مهلت خواستن امام[۱۹]
واقعه عاشورا و شهادت امام حسین و یارانش[۲۰]
  •  

 

جایگاه

حسین بن علی(ع) سومین امام شیعیان، فرزند نخستین امام شیعیان و نوه پیامبر اسلام(ص) است.[۲۱] در منابع اسلامی روایات فراوانی درباره فضائل او وجود دارد و شیعیان برایش جایگاه ویژه‌ای قائل‌اند. حسین بن علی در نزد اهل سنت نیز از احترام برخوردار است.

در منابع حدیثی و تاریخی

بنابر روایات شیعه و اهل سنت، حسین بن علی(ع) یکی از اصحاب کساء است،[۲۲] در ماجرای مباهله حضور داشته[۲۳] و به همراه برادرش، مصداق کلمه «ابناءنا»( پسرانمان) در آیه مباهله هستند.[۲۴] او همچنین یکی از اهل بیت است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است.[۲۵]

امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، با وجود افرادی که از نظر سن بزرگ‌تر از وی بودند، شریف‌ترین فرد از بنی هاشم به شمار می‌رفت. بنا بر نقل یعقوبی، معاویه پس از شهادت حسن بن علی به ابن عباس گفت: از این پس تو سرور قوم خود هستی. ابن عباس در پاسخ گفت: تا زمانی که حسین هست، نه.[۲۶] همچنین گزارش‌هایی از مشورت بنی‌هاشم با حسین بن علی و ترجیح نظر او بر دیگران وجود دارد.[۲۷] نقل شده است که عمرو بن عاص نیز او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست.[۲۸]

در فرهنگ شیعه

امام صادق(ع)
کسی نیست که آبی بنوشد و حسین و خاندانش را یاد کند و قاتلانش را لعن کند مگر آنکه خداوند صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناهش را محو کند و مقامش را صد هزار درجه بالا برد و روز قیامت با قلبی مطمئن محشورش کند.

 

کلینی، الکافی،‌ ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۹۱؛ ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۱۰۶.

شهادت حسین بن علی در واقعه عاشورای سال ۶۱ق سبب شد شخصیت وی برای شیعیان و حتی غیرشیعیان بیشتر در بعد حق‌طلبی، شجاعت و شهادت نمایان گردد و دیگر صفات و ویژگی‌هایی که در روایات برای او ذکر شده، تا اندازه‌ای تحت‌الشعاع قرار گیرد.[۲۹] این واقعه دست‌کم از آن جهت که نخستین بی‌حرمتی و تعرض آشکار به خاندان پیامبر(ص) بود، تاثیر عمیقی بر تاریخ و فرهنگ شیعه گذاشت[۳۰] و قیام وی را به نماد ظلم‌ستیزی، پیروزی خون بر شمشیر، امر به معروف و نهی از منکر، ایثار و فداکاری تبدیل ساخت.[۳۱]

تاثیرگذاری شهادت امام حسین تا بدانجا بود که عده‌ای گمان کرده‌اند شکل‌گیری مذهب تشیع پس از شهادت وی رخ داده است.[۳۲] در طول تاریخ اسلام قیام‌هایی با الگو گرفتن از قیام امام حسین(ع) شکل گرفته که با شعار یا لثارات الحسین بوده است.[۳۳]

ماه‌های محرم و صفر در فرهنگ شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد و به‌خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا و اربعین حسینی، مجموعه آیین‌های گوناگونی در پاسداشت این مناسبت برپا می‌شود.[۳۴] شیعیان به پیروی از پیشوایان دینی، هنگام نوشیدن آب، از تشنگی امام حسین یاد می‌کنند و بر او سلام می‌دهند.[۳۵]

در نگاه اهل سنت

منابع معتبر اهل سنت احادیث فراوانی درباره جایگاه و فضایل حسین بن علی(ع) نقل کرده‌اند.[۳۶] گذشته از روایات فضائل، مقام امام حسین(ع) در اعتقاد مسلمانان تا حد زیادی برخاسته از آن است که وی در راه خدا از جان و مال و نزدیکان خود گذشت.[۳۷]

در میان اهل سنت دو دیدگاه درباره قیام امام حسین(ع) وجود دارد: دسته‌ای آن را نکوهش کرده و بسیاری نیز آن را ستوده‌اند. از جمله مخالفان، ابوبکر بن عربی، عالم قرن ششم اهل سنت در اندلس است که در صدد نکوهش اقدام حسین(ع) برآمده و گفته است که مردم به سبب شنیدن احادیثی از پیامبر (درباره جنگ با کسانی که بخواهند امت را متفرق کنند و نیز بر حذر داشتن از داخل شدن در فتنه ها)، با حسین جنگیدند.[۳۸] ابن تیمیه نیز معتقد است اقدام حسین بن علی(ع) نه تنها موجب اصلاح اوضاع نشد، بلکه به شر و فتنه انجامید.[۳۹]

اقبال لاهوری:
تا قیامت قطع استبداد کرد

در طرف مقابل، ابن‌خلدون، مورخ قرن نهم اهل سنت در اندلس، به سخن ابن‌عربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجود امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین(ع) را عادل‌ترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده[۴۱] و گفته است که وقتی فاسق بودن یزید بر همگان آشکار شد، حسین بر خود واجب دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار می‌دانست.[۴۲] شهاب‌الدین آلوسی از عالمان اهل سنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابن‌عربی گشوده و این سخن او را دروغ و تهمتی بزرگ شمرده است.[۴۳]

عباس محمود عقاد، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب «ابوالشهداء: الحسین بن علی» نوشته است که اوضاع در زمان یزید به حدی رسیده بود که جز شهادت آن را علاج نمی‌کرد.[۴۴] وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسان‌هایی نادر رقم می‌خورد که برای این کار ساخته شده‌اند و نمی‌توان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونه‌ای دیگر می‌فهمند و چیزی دیگر می‌طلبند.[۴۵] طه حسین، نویسنده اهل سنت، معتقد است بیعت نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که می‌دانست اگر با یزید بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید گناه بود.[۴۶]

عمر فروخ نیز با تأکید بر اینکه سکوت در برابر ظلم به هیچ وجه جایز نیست، معتقد است ما مسلمانان امروزه نیاز داریم که «حسینی» در میان ما قیام کند و ما را به راه درست در دفاع از حق رهنمون سازد.[۴۷]

آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید:
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: علی (علیه ‏السلام) از من است و من از علی؛ «علىّ منّى و أنا من على». نیز رسیده است: حسین (علیه ‏السلام) از من است و من از حسین (علیه‏السلام)؛ «حسین منّى و أنا من حسین» راز روایات یاد شده، این است که امامت، چون جانشینی نبوت است، از آن مقام منیع جدا نیست؛ چنان ‏که نبوت بی ‏امامت سودی ندارد. این انسجام معنوی، نشان می ‏دهد که آثار رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را باید در زندگی امامان معصوم (علیهم ‏السلام)، به ویژه در زندگی امام حسین (علیه ‏السلام)، جست‏ و جو کرد.

* منبع: https://javadi.esra.ir/fa/w/شناخت-مقام-و-منزلت-امام-حسین-ع-از-منظر-آیت-الله-الع*

نام، نسب، کنیه، القاب

در منابع شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر(ص) نام «حسین» را بر او نهاد.[۴۸] بر اساس روایات، این نامگذاری به فرمان خداوند انجام شد.[۴۹] دو نام حسن و حسین که قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقه‌ای نداشت،[۵۰] معادل شبّر و شبیر (یا شبّیر)،[۵۱] نام پسران هارون است.[۵۲]

گزارش‌های دیگری نیز درباره نامگذاری امام حسین ذکر شده است؛ از جمله اینکه ابتدا امام علی(ع) وی را «حرب» یا «جعفر» نامید، ولی پیامبر(ص) نام حسین را برای او برگزید.[۵۳] برخی اینگونه گزارش‌ها را ساختگی خوانده و دلایلی در رد آن برشمرده‌اند.[۵۴]

امام حسین(ع) فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و نوه حضرت محمد(ص) است. او از خاندان بنی‌هاشم و از قبیله قریش است. امام حسن مجتبی(ع)، حضرت عباس(ع)، محمد بن حنفیه از برادران، و حضرت زینب(س) و ام کلثوم از خواهران او هستند.[۵۵]

کنیه حسین بن علی، «ابوعبدالله» است.[۵۶] ابوعلی، ابوالشهداء (پدر شهیدان)، ابوالاحرار (پدر آزادگان) و ابوالمجاهدین (پدر جهادکنندگان) از دیگر کنیه‌های او است.[۵۷]

حسین بن علی(ع) القاب فراوانی دارد که برخی از آنها با القاب برادرش امام حسن(ع) مشترک است؛ مانند سید شباب أهل الجنة (سرور جوانان اهل بهشت). برخی دیگر از القاب او عبارتند از: زکیّ، طیّب، وفیّ، سیّد، مبارک، نافع، الدلیل علی ذات الله، رشید، و التابع لمرضاة الله.[۵۸] ابن‌طلحه شافعی لقب «زکی» را مشهورتر از دیگر القاب و لقب «سید شباب أهل الجنه» را مهم‌ترین آنها دانسته است.[۵۹]

در بعضی از احادیث، حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است.[۶۰] ثارالله و قتیل العبرات از دیگر القابی است که در برخی زیارتنامه‌ها برای او ذکر شده است.[۶۱]

در روایتی از پیامبر(ص) که بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند آمده است: «حسین سبطٌ من الاسباط»؛ یعنی حسین یکی از اسباط است.[۶۲] سبط در این روایت و همچنین در برخی آیات قرآن به معنای امام و نقیبی است که از طرف خداوند برگزیده شده و از نسل پیامبران است.[۶۳]

 

 

زندگی‌نامه

حسین بن علی در مدینه به دنیا آمد و بنابر قول مشهور، تولد او در سال چهارم قمری بوده است.[۶۴] با این حال برخی تولد او را در سال سوم قمری دانسته‌اند.[۶۵]

ولادت حسین بن علی، بنابر قول مشهور در سوم شعبان بوده است،[۶۶] ولی شیخ مفید در کتاب ارشاد، تولد امام سوم شیعیان را پنجم شعبان دانسته است.[۶۷]

در گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر هنگام تولد او گریست و از شهادتش خبر داد.[۶۸] بر پایه روایتی در کتاب کافی، حسین(ع) نه از مادرش و نه از هیچ زن دیگری شیر نخورد.[۶۹]

نقل شده است که امّ‌فضل همسر عباس بن عبدالمطلب خواب دید که قطعه‌ای از بدن پیامبر در دامن او (ام فضل) گذاشته شد و پیامبر در تعبیر خوابش گفت که فاطمه پسری به دنیا خواهد آورد و تو دایه او خواهی بود و از همین رو وقتی حسین(ع) متولد شد، ام‌فضل دایگی‌اش را بر عهده گرفت.[۷۰] برخی منابع مادر عبدالله بن یقطر را نیز دایه امام حسین(ع) دانسته‌اند، ولی گفته‌اند حسین(ع) از هیچ‌یک از آن دو شیر نخورد.[۷۱]

در منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا(ص) در میان اهل بیت خود، حسن و حسین(ع) را بیش از بقیه دوست داشت[۷۲] و این علاقه چنان بود که گاه با ورود آن دو به مسجد، خطبه‌اش را ناتمام می‌گذاشت، از منبر پایین می‌آمد و آنان را در آغوش می‌کشید.[۷۳] از پیامبر نقل شده است که محبت به این دو مرا از محبت به هر کس دیگری بازداشته است.[۷۴]

حسین(ع) در کنار دیگر اصحاب کساء در ماجرای مباهله حضور داشت[۷۵] و در هنگام رحلت پیامبر(ص) هفت ساله بود؛ از این رو او را در زمره واپسین طبقهٔ صحابه برشمرده‌اند.[۷۶]

دوران خلفای سه‌گانه

۲۵ سال از عمر امام حسین(ع) در دوران خلفای سه‌گانه سپری شد، اما از جزئیات زندگی امام سوم شیعیان در این دوران خبر چندانی در دست نیست که شاید علت آن انزوای سیاسی امام علی(ع) و فرزندانش باشد.[۷۷]

نقل شده است که در اوایل خلافت عمر، روزی حسین(ع) که حدود نه سال داشت، وارد مسجد شد و چون عمر را در حال سخنرانی بر منبر رسول خدا(ص) دید، از منبر بالا رفت و به او گفت: «از منبر پدرم فرود‌ آی و بر منبر پدرت بنشین!». عمر گفت: «پدرم منبری نداشت».[۷۸] گزارش‌هایی از احترام ویژه خلیفه دوم به امام حسین در منابع تاریخی دیده می‌شود.[۷۹]

وقتی عثمان در دوره خلافتش ابوذر را به سرزمین ربذه تبعید و همگان را از بدرقه و همراهی او منع کرد، امام حسین(ع) به همراه پدر و برادرش امام حسن(ع) و چند تن دیگر، برخلاف دستور خلیفه، ابوذر را بدرقه کردند.[۸۰]

برخی منابع اهل سنت به حضور حسنین در نبرد افریقیه در سال ۲۶ق[۸۱] و نبرد طبرستان در سال ۲۹ یا ۳۰ق[۸۲] اشاره کرده‌اند، اما چنین گزارشی در هیچ یک از منابع شیعه نیامده است.[نیازمند منبع] بسیاری از منابع تاریخی گفته‌اند که نبردهای مذکور بدون درگیری به مصالحه انجامیده است.[۸۳] گزارش حضور حسنین در این جنگ‌ها، موافقان و مخالفانی داشته است؛ برخی همچون جعفر مرتضی عاملی با توجه به اشکالات سندی این گزارش‌ها و نیز مخالفت امامان با شیوه فتوحات، آنها را ساختگی دانسته و اجازه ندادن امام علی(ع) به حسنین برای ورود به میدان جنگ در صفین را تأییدی بر آن شمرده‌اند.[۸۴]

بنابر برخی گزارش‌های تاریخی، در اواخر حکومت عثمان که گروهی به شورش پرداختند و به قصد کشتن عثمان به سمت خانه او هجوم بردند، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع)، به رغم ناخرسندی از عملکرد خلیفه، به فرمان امام علی(ع) از خانه عثمان محافظت کردند.[۸۵] این گزارش موافقان و مخالفانی داشته است.[۸۶] سید جعفر مرتضی با توجه به قرائن تاریخی مانند مخالفت جدی حضرت علی(ع) با عملکرد عثمان و وجود روایت‌های معارض با این حدیث، مانند رد پیشنهاد کمک امام حسن(ع) از سوی عثمان، این امر را بعید و غیر قابل قبول دانسته است؛ او با استدلال به فرموده امام علی(ع) مبنی بر خوشحال نشدن و ناراحت نشدن از قتل عثمان و همچنین سیره علی بن ابیطالب در برخورد با ظالمان و یاری مظلومان، به نقل از باقر شریف قرشی در کتاب حیاة الإمام الحسن(ع) می‌گوید: «این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین(ع) درباره شراکت در خون عثمان بوده است».[۸۷] سید مرتضی نیز پس از تردید در فرستادن حسنین(ع) توسط امیرالمؤمنین(ع)، علت آن را جلوگیری از قتل عمدی او و رساندن آب و غذا به خانواده او می‌داند، نه جلوگیری از برکناری عثمان از خلافت، چرا که او به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع از خلافت بود.[۸۸]

دوران حکومت امام علی(ع)

بر اساس گزارش‌های اندک مربوط به دوره حکومت امام علی(ع)، حسین(ع) پس از بیعت مردم با امیرالمؤمنین(ع) خطبه‌ای خوانده است،[۸۹] در روز جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امام علی(ع) را بر عهده داشته[۹۰] و در جنگ صفّین، خطبه‌ای برای ترغیب مردم به جهاد خوانده[۹۱] و به گزارش برخی منابع، از فرماندهان جناح راست سپاه بوده است.[۹۲] گفته‌اند در صفین، امام حسین(ع) در ماجرای پس گرفتن آب از شامیان شرکت داشت و پس از آن امیرالمومنین فرمود: «این نخستین پیروزی‌ای بود که به برکت حسین به دست آمد».[۹۳] بر اساس گزارش‌های مربوط به جنگ صفین، امام علی(ع) از جنگیدن حسنین(ع) جلوگیری می‌کرد و علت آن را حفظ نسل پیامبر(ص) می‌شمرد.[۹۴] به نقل برخی منابع، او در جنگ نهروان نیز حضور داشت.[۹۵]

بسیاری از منابع گفته‌اند که امام حسین(ع) در زمان شهادت امام علی(ع) کنار وی بود[۹۶] و در مراسم تجهیز و خاکسپاری حضور داشت.[۹۷] اما بنا بر گزارشی که در کتاب الکافی و انساب الاشراف آمده است، امام حسین(ع) هنگام ضربت خوردن پدر، برای انجام مأموریتی که علی(ع) به او داده بود، در مدائن به سر می‌برد و با نامه امام حسن(ع) از موضوع آگاه شد و به کوفه بازگشت.[۹۸]

دوران امام حسن(ع)

گزارش‌های تاریخی از ادب و احترام حسین بن علی(ع) به برادرش امام حسن(ع) حکایت دارد؛ نقل شده است که اگر در مجلسی امام حسن(ع) حضور داشت، او به خاطر رعایت احترام سخن نمی‌گفت.[۹۹] پس از شهادت امام علی(ع) گروهی از خوارج که به جنگ با شامیان اصرار داشتند، با امام حسن بیعت نکردند و نزد حسین(ع) رفتند تا با او بیعت کنند، اما وی گفت: «به خدا پناه می‌برم که تا زمانی که حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم».[۱۰۰]

در ماجرای صلح با معاویه، او در برابر شیعیان معترض، حامی برادر بود و اقدام او را تایید کرد[۱۰۱] و نقل شده است که گفت: «او (امام حسن(ع)) امام من است».[۱۰۲] بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پس از برقراری صلح نیز همچون امام حسن(ع) با معاویه بیعت کرد[۱۰۳] و حتی پس از شهادت امام حسن(ع) بر عهد خود باقی ماند.[۱۰۴] در مقابل، گزارش‌هایی حاکی از بیعت نکردن حسین(ع) است.[۱۰۵] به نقل برخی منابع، او از صلح ناخرسند بوده و امام حسن(ع) را سوگند داده که دروغ معاویه را نپذیرد.[۱۰۶] برخی محققان این گزارش‌ها را با دیگر روایات و قرائن تاریخی ناسازگار دانسته‌اند.[۱۰۷] از جمله اینکه حسین(ع) در پاسخ به دسته‌ای از معترضان به صلح، که او را به گردآوری شیعیانش برای حمله به معاویه فراخواندند، گفت: «ما پیمان بسته‌ایم و هرگز پیمان خود را نمی‌شکنیم».[۱۰۸] در گزارش دیگری آمده است که به معترضان گفت: «تا زمانی که معاویه زنده است منتظر بمانید؛ هر گاه او مرد، تصمیم می‌گیریم».[۱۰۹] حتی وقتی شیعیان بعد از شهادت امام حسن(ع) وی را به قیام دعوت کردند در پاسخ ضمن دفاع از عملکرد امام مجتبی(ع) در صلح با معاویه، انجام این کار را تا زمانی که معاویه زنده باشد منتفی دانست.[۱۱۰] امام حسین(ع) در سال ۴۱ قمری (پس از صلح با معاویه)، همراه برادرش از کوفه به مدینه بازگشت.[۱۱۱]

همسران و فرزندان

درباره تعداد فرزندان امام حسین(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخی از منابع این تعداد را چهار پسر و دو دختر[۱۱۲] و برخی دیگر، شش پسر و سه دختر نوشته‌اند.[۱۱۳]

همسر نسب فرزندان توضیحات
شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ساسانی امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان محققان معاصر در نسب شهربانو تردید دارند.[۱۱۴] در برخی از منابع از او با نام سنْدیه، غزاله و شاه زنان یاد شده است.
رباب دختر امرؤ القیس بن عدی سکینه و عبدالله[۱۱۵] رباب در کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت.[۱۱۶] بیشتر منابع عبدالله را به هنگام شهادت شیرخوار دانسته‌اند.[۱۱۷] امروزه شیعیان او را با نام علی اصغر می‌شناسند.
لیلیٰ دختر ابی‌مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی[۱۱۸] علی اکبر(ع)[۱۱۹] علی اکبر در واقعه عاشورا به شهادت رسید.[۱۲۰]
ام اسحق دختر طلحه بن عبیدالله فاطمه دختر بزرگ امام حسین(ع)[۱۲۱] ام اسحاق همسر امام حسن مجتبی(ع) بود و پس از شهادت امام حسن با امام حسین(ع) ازدواج کرد.[۱۲۲]
سلافه یا ملومه[۱۲۳] از قبیله قضاعه جعفر[۱۲۴] جعفر در زمان حیات امام از دنیا رفت و نسلی از او باقی نماند.[۱۲۵]

در کتاب لباب الانساب[۱۲۶] از منابع قرن ششم، از دختری به نام رقیه و در کتاب کامل بهایی از منابع قرن هفتم، از دختری چهار ساله برای امام حسین سخن به میان آمده که در شام از دنیا رفته است.[۱۲۷] در منابع متأخر، نام رقیه بازتاب گسترده‌ای یافته است.[۱۲۸] همچنین در برخی منابع نام‌های علی‌اصغر فرزند شهربانو، محمد فرزند رباب و زینب (بدون ذکر نام مادر) نیز به عنوان فرزندان امام حسین آمده است.[۱۲۹] ابن‌طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول تعداد فرزندان امام را ده تن شمرده است.[۱۳۰]

دوران امامت

شروع امامت حسین بن علی(ع)، با دهمین سال حکومت معاویه مصادف بود.[نیازمند منبع] معاویه در سال ۴۱ق[۱۳۱] پس از صلح با امام حسن حکومت را در دست گرفت و خلافت اموی را پایه‌گذاری کرد.[نیازمند منبع] منابع اهل سنت او را فردی زیرک و بردبار خوانده‌اند.[۱۳۲] او به ظواهر دینی پایبند بود و حتی برای تثبیت خلافت خود از برخی اصول دینی بهره می‌برد و با وجود آنکه با زور و با بهره‌گیری از حیله‌های سیاسی قدرت را به چنگ آورد،[۱۳۳] حکومت خود را از سوی خدا و قضای الهی می‌دانست.[۱۳۴] معاویه خود را برای اهل شام، هم‌ردیف پیامبران، از بندگان صالح خدا و از مدافعان دین و احکام آن معرفی می‌کرد.[۱۳۵] در منابع تاریخی آمده است که معاویه خلافت را به سلطنت تبدیل کرد[۱۳۶] و آشکارا می‌گفت به دینداری مردم کاری ندارد.[۱۳۷]

یکی از مسائل دوره حکومت معاویه، وجود اعتقادات شیعی در میان بخشی از مردم، به‌ویژه در عراق بود.[نیازمند منبع] شیعیان دشمنان معاویه بودند، چنانکه خوارج نیز دشمن او بودند، ولی خوارج پایگاه مردمی چندانی نداشتند، بر خلاف شیعیان که در اثر نفوذ امام علی(ع) و اهل بیت، پشتوانه‌ای قوی داشتند.[نیازمند منبع] از این رو معاویه و کارگزارانش، چه با روش سازشکارانه و چه با سخت‌گیری‌های شدید، با جریان شیعه برخورد می‌کردند.[نیازمند منبع] یکی از مهمترین روش‌های معاویه، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود تا جایی که لعن و سبّ علی(ع) در دوره معاویه و سپس امویان به صورت سنتی متداول ادامه یافت.[۱۳۸]

معاویه پس از استحکام پایه‌های قدرتش، سیاست سرکوب و فشار بر شیعیان را در پیش گرفت و به کارگزارانش نوشت که نام دوستداران علی(ع) را از دیوان، حذف کنند و دریافتی آنها از بیت‌المال را قطع کنند و شهادت‌شان را نپذیرند.[۱۳۹] او همچنین کسانی که فضایل امام علی(ع) را نقل کنند، تهدید کرد، تا جایی که محدثان از علی(ع) با عنوان «مردی از قریش» و «یکی از اصحاب رسول خدا» و «ابوزینب» یاد می‌کردند.[۱۴۰]

دلائل امامت

امام حسین(ع) پس از شهادت برادرش در سال ۵۰ق به امامت رسید و تا روزهای آغازین سال ۶۱ق رهبری شیعیان را بر عهده داشت.[۱۴۱] علمای شیعه علاوه بر دلایل عامی که برای اثبات امامت امامان شیعه ارائه کرده‌اند،[۱۴۲] به دلایل خاص امامت هر امام نیز استدلال کرده‌اند؛ شیخ مفید در کتاب ارشاد به برخی احادیث امامت حسین بن علی(ع) اشاره کرده است، از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمود: «ابنای هذان امامان قاما او قعدا (ترجمه: این دو پسرم [حسن و حسین]، امام هستند، خواه قیام کنند یا نکنند.) »[۱۴۳] همچنین امام علی(ع) در هنگام شهادت، بر امامت حسین(ع) پس از امام حسن(ع) تأکید کرد[۱۴۴] و امام حسن نیز در هنگام شهادت، در وصیت به محمد بن حنفیه، حسین بن علی(ع) را امام پس از خود معرفی کرد.[۱۴۵] شیخ مفید با استدلال به این احادیث، امامت امام حسین را ثابت و قطعی دانسته است؛ به گفته او امام حسین به دلیل رعایت تقیه و عهدی که در ماجرای صلح امام حسن کرده بود، تا زمان مرگ معاویه مردم را به سوی خود دعوت نکرد، ولی پس از مرگ معاویه، امر خود را آشکار کرد و جایگاه خود را برای کسانی که آگاه نبودند، روشن ساخت.[۱۴۶]

در منابع آمده است که حسین(ع) پیش از خروج از مدینه در سال ۶۰ق بخشی از وصیت‌ها و ودایع امامت را به ام‌سلمه همسر پیامبر(ص)[۱۴۷] و بخشی دیگر را پیش از شهادت خود در ماه محرم سال ۶۱ قمری، به دختر بزرگش فاطمه[۱۴۸] داد تا آنها را به امام سجاد(ع) بسپارند.

پایبندی به صلح امام حسن

امام حسین(ع) در دوره حکومت معاویه به پیمان صلحی که برادرش با معاویه بسته بود، وفادار ماند[۱۴۹] و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، نوشت: «اکنون عقیده من چنین نیست. تا هنگامى که معاویه زنده است اقدامی نکنید و در خانه‏‌هایتان پنهان شوید و از کارى که به شما بدگمان شوند بپرهیزید. اگر او مرد و من زنده بودم، نظرم را برایتان می‌نویسم».[۱۵۰]

موضع‌گیری در برابر اقدامات معاویه

هر چند امام حسین(ع) در دوره حکومت معاویه، عملی بر ضد او انجام نداد، ولی به گفته رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه، روابط امام و معاویه و گفتگوهایی که بین آن دو صورت گرفت، نشان از آن دارد که امام حسین(ع) از نظر سیاسی، مشروعیت قطعی معاویه را نپذیرفت و در برابر آن تسلیم نشد.[۱۵۱] از نظر وی، یکی از مهم‌ترین دلایل، نامه مفصل امام به معاویه است که در آن به جنایات معاویه در حق شیعیان اشاره شده است.[۱۵۲] در عین حال از گزارش‌های تاریخی برمی‌آید که معاویه مانند خلفای سه‌گانه در ظاهر به حسین بن علی(ع) احترام می‌گذاشت و او را بزرگ می‌شمرد[۱۵۳] و به کارگزارانش دستور داده بود که متعرض فرزند رسول خدا(ص) نشوند و از بی‌احترامی به وی بپرهیزند.[۱۵۴]

پاسخ امام حسین به معاویه در دعوت به بیعت با یزید

یزید فکر و عقیده خود را نشان داده است؛ تو نیز برای او همان را بخواه که خودش خواسته: به جان هم انداختن سگ‌ها و پرواز دادن کبوترها و معاشرت با کنیزکان نوازنده و دیگر انواع سرگرمی‌ها... [ای معاویه] از این کار دست بردار! تو را چه سود که خدا را با بار گناهی دیدار کنی، بیش از بار گناهی که اکنون از این مردم به گردن داری!؟

ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۰۹.

معاویه هنگام وصیت به فرزندش یزید نیز بر جایگاه حسین(ع) تأکید کرد و او را محبوب‌ترین فرد نزد مردم دانست[۱۵۵] و سفارش کرد در صورت غلبه بر حسین از او درگذرد، چرا که او حقی بزرگ دارد.[۱۵۶]

اعتراض به کشتن یاران امام علی(ع)

اقدام معاویه در کشتن افرادی چون حجر بن عدی، عمرو بن حمق خزاعی و عبدالله بن یحیی حضرمی از مواردی بود که اعتراض شدید امام حسین(ع) را در پی داشت.[۱۵۷] و بنابر گزارش منابع متعدد، نامه‌ای به معاویه نوشت و کشتن یاران امام علی را محکوم کرد و ضمن برشمردن برخی از کارهای ناشایست معاویه، او را نکوهید و گفت: «من برای خود و دین خود چیزی بالاتر از جهاد با تو نمی‌دانم‏». در ادامه این نامه آمده است: «من فتنه‌ای بزرگ‌تر از حکومت تو بر این امت سراغ ندارم».[۱۵۸]

همچنین نقل شده است که وقتی معاویه در سفر حج[۱۵۹] با امام حسین(ع) رو در رو شد، به او گفت: «آیا شنیده‌ای ما چه بر سر حجر و اصحاب او و شیعیان پدرت آوردیم؟». امام فرمود: «چه کردید؟». معاویه گفت: «آنها را کشتیم، کفن کردیم، بر آنها نماز خواندیم و دفن کردیم». حسین بن علی(ع) گفت: «اما اگر ما یاران تو را بکشیم، نه آنها را کفن می‌کنیم، نه بر آنها نماز می‌خوانیم و نه دفن‌شان می‌کنیم»‏.[۱۶۰]

اعتراض به ولایتعهدی یزید

معاویه در سال ۵۶ق بر خلاف مفاد صلح‌نامه (درباره اینکه کسی را ولیعهد و جانشین خود نکند) مردم را به بیعت با یزید به عنوان جانشین خود فراخواند[۱۶۱] و برخی از شخصیت‌ها از جمله امام حسین از بیعت خودداری کردند. معاویه به مدینه رفت تا نظر بزرگان این شهر را برای ولایتعهدی یزید جلب کند.[۱۶۲] امام حسین در مجلسی که معاویه و ابن‌عباس و برخی از درباریان و خاندان اموی حضور داشتند، معاویه را نکوهش کرد و با اشاره به خلق و خوی یزید، معاویه را از تلاش برای جانشینی او بر حذر داشت و ضمن تأکید بر جایگاه و حق خود، به ابطال استدلال‌های معاویه برای جلب بیعت با یزید پرداخت.[۱۶۳]

فرازی از خطبه حسین(ع) در منا

اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا، هزینه‌ها و سختی‌ها را تحمل می‌کردید، امور خداوند به دست شما می‌افتاد... ولی شما ستمگران را بر جایگاه خود مسلط و امور خدا را به آنان تسلیم کردید.. ترس شما از مرگ و خوشایندتان از دنیا، ستمگران را بر این کار قادر ساخت.

تحف العقول، ص۱۶۸.

همچنین در مجلس دیگری که عموم مردم در آن حضور داشتند، امام حسین در واکنش به سخنان معاویه درباره شایستگی یزید، خودش را به لحاظ فردی و خانوادگی برای خلافت سزاوارتر دانست و یزید را شراب‌خوار و اهل هوا و هوس معرفی کرد.[۱۶۴]

خطبه امام حسین در منا

امام حسین در سال ۵۸ قمری، دو سال قبل از مرگ معاویه،[۱۶۵] خطبه‌ای اعتراض‌آمیز در منا خواند.[۱۶۶] در این زمان فشار معاویه بر شیعیان به اوج رسیده بود.[۱۶۷] حسین بن علی در این خطبه ضمن برشمردن فضائل امام علی(ع) و اهل‌بیت(ع) و دعوت به امر به معروف و نهی از منکر و تأکید بر اهمیت آن، وظیفه علما و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و نیز زیان‌های سکوت عالمان در مقابل زورگویان را گوشزد کرد.[۱۶۸]

واکنش به خلافت یزید

پس از مرگ معاویه در ۱۵ رجب ۶۰ق، یزید به حکومت رسید[۱۶۹] و تصمیم گرفت از چند تن از بزرگانی که ولایتعهدی او را نپذیرفته بودند، از جمله حسین بن علی، به زور بیعت بگیرد،[۱۷۰] ولی حسین(ع) از بیعت خودداری کرد[۱۷۱] و همراه خانواده و یارانش در ۲۸ رجب، مدینه را به قصد مکه ترک کرد.[۱۷۲]

او در مکه با استقبال مردم مکه و عمره‌گزاران روبرو شد[۱۷۳] و بیش از چهار ماه (از ۳ شعبان تا ۸ ذی‌الحجه) در این شهر اقامت گزید.[۱۷۴] در این مدت شیعیان کوفه که از بیعت نکردن سومین امام خود با خبر شده بودند، نامه‌هایی برای او نوشتند و به کوفه دعوتش کردند.[۱۷۵] حسین بن علی برای اطمینان از همدلی مردم کوفه و جدیت دعوت‌شان، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع را به او گزارش کند، مسلم پس از مشاهده استقبال و بیعت مردم، امام حسین را به کوفه فراخواند[۱۷۶] و او نیز همراه خانواده و یارانش در هشتم ذی حجه از مکه به سمت کوفه حرکت کرد.[۱۷۷]

از برخی گزارش‌ها برمی‌آید که امام حسین از وجود توطئه‌ای برای کشتن او در مکه باخبر شده بود و از این رو برای آنکه حرمت مکه حفظ شود، از این شهر خارج شد و به سمت عراق رفت.[۱۷۸]

امام حسین علیه السلام(تبیین اهداف قیام):
«اللّهمّ إنّک تعْلم إنّه لمْ یکنْ ما کان منّا تنافساً فی سلْطان، و لا التماساً منْ فضول الْحطام، و لکنْ لنرى الْمعالم منْ دینک، و نظْهر الاصْلاح فی بلادک، و یأْمن الْمظْلومون منْ عبادک، و یعْمل بفرائضک و سنّتک و أحْکامک»
خداوندا تو مى دانى که آنچه از ما (در طریق تلاش براى بسیج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه‌هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه شهرها آشکار کنیم تا بندگان مظلومت امنیت یابند و آسوده باشند و فرایض ۰واجبات) و سنّت‌ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد.

منبع: حرانی، تحف العقول، ص۲۳۹

واقعه کربلا

واقعه کربلا که به شهادت حسین بن علی(ع) و یارانش انجامید، مهم‌ترین بخش از زندگینامه او به شمار می‌آید. بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پیش از حرکت به سوی عراق، از شهادت خود آگاه بوده است. این واقعه در پی خودداری او از بیعت با یزید رخ داد. حسین(ع) که به دعوت کوفیان، همراه خانواده و یارانش به سوی این شهر حرکت کرده بود، در منطقه‌ای به نام ذو حسم با سپاهی به فرماندهی حر بن یزید ریاحی رو به رو گردید و مجبور شد مسیر حرکت خود را تغییر دهد.[۱۷۹]

امام حسین(ع)
و علی الإسلام السلام إذ قد بلیت الامّة براعٍ مثل یزید

 (ترجمه: اگر امت به حاکمی چون یزید گرفتار آید، فاتحهٔ اسلام خوانده است!)

ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۷.

به نقل بیشتر منابع، آنها روز ۲ محرم‌ به کربلا رسیدند[۱۸۰] و فردای آن روز سپاهی چهار هزار نفری از مردم کوفه به فرماندهی عمر بن سعد وارد کربلا شد.[۱۸۱] بنابر گزارشات تاریخی چند مذاکره بین حسین بن علی و عمر سعد انجام شد؛[۱۸۲] اما ابن زیاد جز به بیعت حسین(ع) با یزید یا جنگ راضی نشد.[۱۸۳]

عصر روز تاسوعا سپاه عمر سعد آماده جنگ شد؛ ولی امام حسین آن شب را برای مناجات با خدا مهلت گرفت.[۱۸۴] شب عاشورا برای یاران خود سخن گفت و بیعت از آنان برداشت و اجازه رفتن داد؛ ولی آنان بر وفاداری و حمایت از او تأکید کردند.[۱۸۵]

صبح روز عاشورا جنگ آغاز شد و تا ظهر بسیاری از یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند.[۱۸۶] در طی جنگ، حر بن یزید از فرماندهان سپاه کوفه، به امام حسین پیوست.[۱۸۷] پس از کشته شدن یاران، خویشان امام به میدان رفتند که اولین آنان، علی اکبر بود[۱۸۸] و آنان نیز یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. سپس خود حسین بن علی(ع) به میدان رفت و عصرگاه روز دهم محرم به شهادت رسید و شمر بن ذی‌الجوشن[۱۸۹] و به نقلی سنان بن انس[۱۹۰] سر او را جدا کرد. سر حسین بن علی همان روز برای ابن زیاد فرستاده شد.[۱۹۱]

عمر سعد در اجرای فرمان ابن زیاد دستور داد چند اسب سوار بر بدن حسین(ع) تاختند و استخوان‌های او را درهم‌شکستند.[۱۹۲] زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که آن روز بیمار بود، به اسیری گرفته و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند.[۱۹۳] پیکر امام حسین(ع) و حدود ۷۲ نفر[۱۹۴] از یارانش، روز ۱۱[۱۹۵] یا ۱۳ محرم توسط گروهی از بنی اسد و بنابر نقلی با حضور امام سجاد(ع) در همان محل شهادت به خاک سپرده شد.[۱۹۶]

دیدگاه‌ها و پیامدها

درباره حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به طرف کوفه و جنگ با سپاهیان عمر سعد در کربلا، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. به گفته محمد اسفندیاری، عاشوراپژوه، مشهورترین نظریه این است که هدف حسین بن علی(ع) از قیام، شهادت بوده است. این نظریه طرفداران بسیاری دارد، از جمله لطف‌الله صافی، مرتضی مطهری، سید محسن امین و علی شریعتی.[۱۹۷] بر اساس دیدگاهی دیگر امام حسین برای تشکیل حکومت قیام کرد. از گذشتگان، سید مرتضی[۱۹۸] و از معاصرین صالحی نجف‌آبادی در کتاب شهید جاوید این دیدگاه را دارند.[۱۹۹] به گفته صحتی سردرودی افرادی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید بن طاووس و علامه مجلسی مخالف این دیدگاه‌اند.[۲۰۰] برخی همچون شیخ علی‌پناه اشتهاردی نیز حرکت امام سوم شیعیان را نه به قصد قیام و پیکار، بلکه صرفاً برای حفظ جان دانسته‌اند.[۲۰۱]

قیام امام حسین(ع) بیداری گروه‌های بسیاری را در پی داشت و بلافاصله پس از شهادت او حرکت‌های انقلابی و اعتراضی آغاز شد و تا سالیان دراز ادامه یافت. اولین اعتراض، برخورد عبدالله بن عفیف[۲۰۲] با ابن زیاد بود. قیام توابین،[۲۰۳] قیام مختار،[۲۰۴] قیام زید بن علی[۲۰۵] و قیام یحیی بن زید[۲۰۶] نیز از آن جمله است. همچنین در قیام سیاه جامگان به رهبری ابومسلم خراسانی علیه امویان از شعار یا لثارات الحسین نیز استفاده شد[۲۰۷] که این قیام به سقوط امویان انجامید.[نیازمند منبع] انقلاب اسلامی ایران نیز الهام گرفته از قیام امام حسین(ع) بود و به گفته امام خمینی «اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمی‌شد. همه در تحت بیرق امام حسین - سلام الله علیه - قیام کردند.»[۲۰۸] در حوزه فرهنگ عمومی نیز مسلمانان و حتی پیروان دیگر ادیان، حسین بن علی(ع) را نماد و الگوی فداکاری، ستم‌ناپذیری، آزادی‌خواهی، پاسداری از ارزش‌ها و حق‌طلبی می دانند.[۲۰۹]

ویژگی‌ها و فضایل

اوصاف ظاهری

در بیشتر منابع حدیثی، تاریخی و رجالی، از شباهت حسین(ع) به پیامبر اکرم(ص) سخن گفته شده[۲۱۰] و در روایتی شبیه‌ترین فرد به ایشان دانسته شده است.[۲۱۱] درباره او گفته‌اند گاه لباسی از خز بر تن می‌کرد یا عمامه‌ای از خز بر سر می‌گذاشت[۲۱۲] و موی سر و محاسن خود را خضاب می‌کرد.[۲۱۳]

 
از زبان پیامبر

روایات متعددی از پیامبر(ص) در فضائل او نقل شده است از جمله:

  • حسن و حسین سرور جوانان بهشت‌اند.[۲۱۴]
  • بر سمت راست عرش نوشته است «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».
  • حسین از من است و من از حسین هستم.[۲۱۵]
  • هر کس این دو (حسن و حسین) را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است.[۲۱۶]
پیش‌گویی شهادت

روایات فراوانی درباره پیشگویی شهادت حسین بن علی(ع) وجود دارد[۲۱۷] از جمله در حدیث لوح به نقل از پیامبر(ص) آمده است خداوند حسین را به شهادت گرامی داشته و او را برترین شهیدان قرار داده است.[۲۱۸] مجلسی در جلد ۴۴ بحارالانوار، باب ۳۰، روایاتی نقل کرده است درباره اینکه خداوند خبر شهادت حسین(ع) را به برخی از پیامبرانش از جمله آدم، نوح، ابراهیم، زکریا و محمد(ص) داده و آنها بر او گریسته‌اند.[۲۱۹] همچنین نقل شده است امیرالمومنین(ع) در راه صفین، وقتی به کربلا رسید، با انگشت جایی را نشان داد و گفت: اینجا محل ریخته شدن خون‌هایشان است.[۲۲۰]

کرامت‌ها و اعجازگونه‌ها

در برخی روایات ویژگی‌هایی متمایز برای امام حسین برشمرده شده از جمله اینکه اعجازگونه از انگشت پیامبر(ص) شیر نوشیده[۲۲۱] و فرشته‌ای شکسته‌بال به نام فطرس به برکت او نجات یافته و از آن پس، مامور رساندن سلام زائران، به او شده است.[۲۲۲] نیز در روایات آمده است که خداوند شفا را در تربت حسین(ع) و استجابت دعا را کنار قبر او (زیر قبّه او) قرار داده است.[۲۲۳] در کتاب الخصائص الحسینیة بیش از سیصد ویژگی اختصاصی برای امام حسین برشمرده شده است.[۲۲۴]

خصوصیات اخلاقی

وی با مسکینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را به خانه خود دعوت می‌کرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌کرد.[۲۲۵] روزی نیازمندی از او درخواست کمک کرد. امام که در حال نماز بود، نمازش را کوتاه کرد و هر چه داشت، به او داد.[۲۲۶]

او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش رفتاری‌شان آزاد می‌کرد. گفته‌اند کنیزی را که معاویه همراه با اموال و لباس‌های فراوان برایش هدیه فرستاده بود، در برابر خواندن آیاتی از قرآن و سرودن شعری درباره فنای دنیا و مرگ انسان‌ها آزاد کرد و آن اموال را به او بخشید.[۲۲۷] همچنین روزی کنیزی دسته گلی تقدیم او کرد. ایشان آن کنیز را آزاد کرد. گفتند تنها برای یک دسته گل او را آزاد کردی؟ امام حسین(ع) با استناد به آیه «و اذا حیّیتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها أو ردّوها» ترجمه:هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید. [۲۲۸] گفت: خدا این گونه ما را ادب آموخته است.[۲۲۹]

امام حسین(ع) بسیار بخشنده بود و به گشاده‌دستی شناخته می‌شد[۲۳۰] اما در بخشش‌هایش نیز سعی داشت به امام حسن(ع) احترام گذارد و مقداری کمتر از برادر به دیگران کمک می‌کرد.[۲۳۱] در منابع آمده است وی ۲۵ بار پیاده به حج رفت.[۲۳۲]

سوگواری و زیارت


شیعیان (و گاه غیرشیعیان) در ماه محرم، برای امام حسین و شهیدان کربلا سوگواری می‌کنند. شیعیان برای این سوگواری آیین‌هایی دارند که رایج‌ترین آنها روضه‌خوانی، سینه‌زنی، تعزیه، شمایل کشی و خواندن زیارتنامه‌هایی مانند زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه به صورت فردی و گروهی است.[۲۳۳]

سوگواری بر امام حسین(ع) از نخستین روزهای پس از عاشورا آغاز شد[۲۳۴] و بنابر نقلی، هنگام حضور اسیران کربلا در شام، زنان بنی هاشم چند روز با پوشیدن لباس سیاه، به عزاداری پرداختند.[۲۳۵] پس از روی کار آمدن دولت‌های شیعی و برداشته شدن فشار از شیعیان، سوگواری جنبه رسمی پیدا کرد.[۲۳۶]

بنابر گزارش‌های تاریخی و حدیثی، امامان شیعه به عزاداری و گریه در عزای حسین بن علی اهمیت ویژه می‌دادند و شیعیان را به این امر و زنده نگاه‌داشتن یاد عاشورا سفارش می‌کردند.[۲۳۷]

  • زیارت امام حسین

در روایات معصومان بر زیارت امام حسین(ع) تأکید فراوان شده و یکی از برترین و پرفضیلت‌ترین اعمال شمرده شده است [۲۳۸] و بنابر دسته‌ای از روایات، ثواب آن برابر با حج و عمره است.[۲۳۹]

در کتاب‌های جامع زیارات، چندین زیارت مطلقه که در هر زمان خوانده می‌شود[۲۴۰] و چندین زیارت خاص که در زمان‌های مشخص خوانده می‌شود[۲۴۱] برای امام حسین(ع) جمع آوری شده است. زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه از معروف‌ترین این زیارت‌نامه‌ها هستند.

اربعین حسینی

چهل روز بعد از شهادت امام حسین(ع) که اربعین حسینی یا روز اربعین نامیده می‌شود، بسیاری از شیعیان به زیارت مزار امام حسین(ع) می‌روند. طبق نقل‌های تاریخی جابر بن عبدالله انصاری، در این روز به‌عنوان اولین زائر[۲۴۲] بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده است. بنابر نقل لهوف، اسیران کربلا نیز در همان سال ۶۱ق و در مسیر بازگشت از شام به مدینه، در روز اربعین به زیارت شهدای کربلا رفته‌اند.[۲۴۳]

توصیه به زیارت اربعین سبب شده شیعیان، به ویژه ساکنان عراق، همه‌ساله از نقاط مختلف به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً پیاده انجام می‌شود، از پرجمعیت‌ترین راهپیمایی‌ها در جهان است. بنابر گزارش منابع خبری، در سال ۱۳۹۸ش. بیش از ۱۸ میلیون زائر در این مراسم شرکت کردند.[۲۴۴]

حرم و حائر حسینی

 

 

محدوده مرقد امام حسین(ع) حائر حسینی نامیده می‌شود. محدوده حائر دارای فضیلت و احکام فقهی خاصی است و مسافر می‌تواند نماز خود‌ را در آن کامل بخواند.[۲۴۶] درباره مساحت دقیق حائر چند نظر وجود دارد و حداقل آن را، محدوده‌ای به شعاع ۱۱متر از قبر امام حسین گفته‌اند که بالاترین درجه فضیلت را دارد.[۲۴۷]

  • حرم امام حسین

بر اساس گزارش‌های موجود، نخستین بنا بر مرقد حسین بن علی(ع) در زمان مختار ثقفی و به دستور او ساخته شد و از آن تاریخ تا کنون نیز بنای حرم بارها تجدید و توسعه یافته است.[۲۴۸] حرم امام حسین(ع) چند بار به دست برخی خلفای عباسی[۲۴۹] و وهابیت[۲۵۰] تخریب گردید؛ از جمله متوکل عباسی دستور داد زمین حائر را شخم بزنند و بر مقبره آب ببندند.[۲۵۱]


میراث معنوی امام حسین

در منابع متعدد حدیثی و تاریخی، میراث معنوی حسین بن علی(ع) شامل سخنان، دعاها، نامه‌ها، اشعار، خطبه‌ها و وصیت ایشان نقل شده است. مجموع این آثار در کتاب مسند الامام الشهید تالیف عزیزالله عطاردی و کتاب موسوعة کلمات الامام الحسین گرد آمده است.

سخنان: به دلیل شرایط سیاسی در دوران حکومت معاویه، نقل روایت از امام حسین فراوان نبوده[۲۵۲] و بسیاری از سخنانی که از ایشان روایت شده در فاصله سفر ایشان از مدینه تا کربلا بوده است.[۲۵۳]علامه طهرانی بر این باور است که که فشار امویان باعث شده بود که یا اصولا مردم کمتر به امام حسن وامام حسین(ع) مراجعه می‌کردند ویا این که روایات نقل شده از آنان به علت وحشت و ترس راویان از بین رفته و به طبقات بعد منتقل نشده است. [۲۵۴]سخنان امام سوم شیعیان در موضوعاتی همچون مباحث اعتقادی، احکام و اخلاق در منابع اسلامی گزارش شده است.[۲۵۵]

دعاها: در کتاب مسند الامام الشهید حدود ۲۰ دعا و مناجات از ایشان نقل شده است. مشهورترین این دعاها دعای عرفه است که در روز عرفه در صحرای عرفات خوانده است.[۲۵۶]

اشعار منسوب: اشعاری به امام حسین(ع) نسبت داده شده است. محمد صادق کرباسی، مجموعه این اشعار را در کتاب «دیوان الامام الحسین» در دو جلد گردآوری و به لحاظ سندی و ادبی بررسی کرده است.[۲۵۷]

خطبه‌ها و وصیت: در برخی منابع، خطبه امام حسین در منا[۲۵۸] و خطبه ایشان در روز عاشورا[۲۵۹] و نیز وصیت مکتوب او به برادرش محمد حنفیه، که در آن هدف از حرکت خود را تبیین کرد،[۲۶۰] گزارش شده است.

نامه‌ها: در کتاب مکاتیب الائمة ۲۷ نامه از حسین بن علی(ع) گردآوری شده است.[۲۶۱] تعدادی از این نامه‌ها خطاب به معاویه و بخشی دیگر برای افراد مختلف و در موضوعات گوناگون است.

برخی از سخنان مشهور:
  • اگر دین ندارید و از روز معاد نمی‌ترسید، در این دنیا آزاده باشید.[۲۶۲]
  • مردم بنده دنیا هستند و دین، آویزه زبان‌شان است؛ تا زمانی که زندگی به کام‌شان باشد، به دین پایبندند، ولی هرگاه به بلا آزموده شوند، دینداران اندک‌اند.[۲۶۳]
  • نیازهای مردم به شما از نعمت‌های خداوند است؛ از نعمت‌ها خسته و آزرده نشوید که به نقمت تبدیل می‌شود.[۲۶۴]
  • مرگ با عزت بهتر از زندگی با خواری است.[۲۶۵]
  • من نه از روی سرمستی و فسادانگیزی و ستمکاری، بلکه برای اصلاح در امت جدم محمد(ص) به پاخاستم؛ می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.[۲۶۶]
  • هر کس بخواهد با نافرمانی خدا به چیزی برسد، آنچه را امید دارد، زودتر از دست می‌دهد و به آنچه بیم دارد، زودتر گرفتار می‌شود.[۲۶۷]

 

کتاب‌شناسی

درباره شخصیت و زندگی حسین بن علی(ع) آثار فراوانی در قالب دانشنامه‌، زندگی‌نامه، مقتل و تاریخ تحلیلی نگاشته شده که بیش از چهل کتاب و مقاله با موضوع «کتابشناسی امام حسین» به معرفی آنها پرداخته است[۲۶۸] از جمله در «کتاب‌شناسی اختصاصی امام حسین»، ۱۴۲۸ اثر با مشخصات نشر نام برده شده است.[۲۶۹] آقا بزرگ تهرانی نیز در کتاب الذریعة ۹۸۵ کتاب در این زمینه معرفی کرده است.[۲۷۰]

برخی از مهمترین آثار در این زمینه عبارتند از:


 
دانشنامه:
  1. دانشنامه امام حسین تألیف محمد محمدی ری‌شهری در ۱۴ جلد.
  2. دائرة المعارف الحسینیة تألیف محمد صادق کرباسی که تا سال ۱۳۸۸ش. ۹۰ جلد آن منتشر شده است.[۲۷۱]
  3. فرهنگ عاشورا تالیف جواد محدثی.
زندگی‌نامه:
  1. حیاة الامام الحسین تألیف باقر شریف قرشی در ۳ جلد.
  2. ترجمة الإمام الحسین(ع) نوشته ابن عدیم (درگذشت ۶۶۰ ق)‏ در یک جلد. این کتاب گزیده‌ای است از مجموعه ده جلدی «بغیة الطلب فی تاریخ حلب» که توسط عبدالعزیز طباطبایی گلچین و منتشر شده است.
  3. بخش مربوط به امام حسین در کتاب «الطبقات الکبری» اثر ابن سعد که در کتابی مستقل با عنوان «ترجمة الامام الحسین و مقتله» منتشر شده است.
  4. بخش مربوط به امام حسین در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» اثر ابن عساکر که با عنوان «ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق» به صورت مستقل چاپ شده است.
  5. زندگانی امام حسین تالیف سید هاشم رسولی محلاتی
مقتل:

به هر گزارش مکتوبی که حاوی مطالبی پیرامون قتل و یا شهادت یکی از شخصیت‌های مطرح در تاریخ باشد، مقتل می‌گویند.[۲۷۲] نخستین مقتلی که به زبان عربی درباره سومین امام شیعیان نوشته شده، مقتل الحسین اثر ابومخنف است که در قرن دوم نوشته شده است.[۲۷۳] 

 

عباس بن علی بن ابی‌طالب (۲۶-۶۱ق) مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(ع) و اولین فرزند ام‌البنین است. مهم‌ترین فراز زندگی او حضور در واقعه کربلا و شهادت در روز عاشورا است. درباره زندگی و احوالاتش تا قبل از ماه محرم ۶۱ق اطلاعات چندانی وجود ندارد جز اینکه بر اساس برخی گزارش‌ها در جنگ صفین حضور داشته است.

او در واقعه کربلا، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود و برای همراهان امام حسین(ع) از فرات آب آورد. عباس به همراه برادرانش دو امان‌نامه از طرف عبیدالله بن زیاد را رد کردند و در س‍پاه امام حسین(ع) جنگیدند و شهید شدند. به گفته برخی از کتاب‌های مقتل، در روز عاشورا در حالی که دو دستش بریده شده بود و گرز آهنین بر سرش فرود آمده بود، شهید شد. برخی، گریه امام حسین(ع) بر بالین او را گزارش کرده‌اند.

برخی منابع او را دارای قدی بسیار بلند و چهره‌ای‌ زیبا توصیف کرده‌اند. امامان شیعه در احادیثی مقام بالایی برای حضرت عباس در بهشت بیان کرده‌اند و نیز کرامات فراوانی از او با مضمون برآورده کردن حاجات مردم حتی غیرشیعیان و غیرمسلمانان نقل شده است.

شیعیان برای حضرت عباس جایگاه معنوی بالایی قائلند؛ او را باب الحوائج می‌خوانند و به او متوسل می‌شوند. حرم حضرت عباس(ع) در نزدیکی حرم امام حسین(ع) یکی از مهم‌ترین مکان‌های زیارتی شیعیان است. همچنین شیعیان از او با تعبیر سقای کربلا یاد می‌کنند و روز تاسوعا، نهم محرم را به یاد حضرت عباس عزاداری می‌کنند. این روز در ایران تعطیل عمومی است. همچنین در ایران روز تولد حضرت عباس با عنوان روز جانباز نامگذاری شده است. مکان‌های متعددی همچون سقاخانه، عباسیه و سقانفار به نام حضرت عباس ساخته شده است.

کمبود منابع پژوهشی درباره عباس بن علی

به گفته برخی پژوهشگران، درباره زندگی عباس بن علی تا قبل از واقعه کربلا اطلاعات تاریخی چندانی در دسترس نیست، از همین رو درباره تولد و زندگی او اختلافات زیادی وجود دارد.[۱] چلکوسکی ایران‌شناس آمریکایی زندگی او را بافته‌ای از تاریخ و افسانه می‌داند.[۲] کتاب‌هایی که به طور مستقل درباره عباس بن علی نوشته شده‌اند، بیشتر مربوط به قرن ۱۴ و ۱۵ قمری هستند نظیر عبدالواحد مظفر نویسنده مجموعه سه جلدی بطل العلقمی (درگذشت: ۱۳۱۰ق)، محمدابراهیم کلباسی نجفی نویسنده خصائص العباسیة (درگذشت: ۱۳۶۲ق)،[۳] محمدعلی اردوبادی نویسنده حیاة ابی‌الفضل العباس (درگذشت: ۱۳۸۰ق)، موسوی مقرّم نویسنده کتاب قمر بنی‌هاشم العباس (درگذشت: ۱۳۹۱ق) و ربانی خلخالی مؤلف کتاب چهره درخشان قمر بنی‌هاشم (درگذشت: ۱۳۸۹ش).

نام و نسب

 

عباس بن علی بن ابی‌طالب که با کنیه بسیار مشهور ابوالفضل شناخته می‌شود، پنجمین پسر امام علی(ع) و حاصل ازدواج علی بن ابی‌طالب با فاطمه بنت حزام معروف به ام‌البنین است. عباس نخستین فرزند ام‌البنین است.[۵]

 

مادر

مادر عباس، توسط عقیل که نسب‌شناس بود به امام علی(ع) معرفی‌ شده بود. امام علی(ع) از عقیل خواسته بود همسری برای او پیدا کند که فرزندان دلیر و شجاعی به دنیا بیاورد.[۶] برخی نقل کرده‌اند که در شب عاشورا، زهیر بن قین بعد از اطلاع از امان‌نامه شمر به عباس(ع) گفت: ای پسر امیرالمؤمنین، زمانی که پدرت خواست ازدواج کند به عمویت عقیل گفت که برایش زنی از تبار دلاوران اختیار کند تا برای او فرزندی دلیر و شجاع به دنیا بیاورد، فرزندی که یاور حسین(ع) در کربلا باشد.[۷] اردوبادی تصریح کرده است ماجرای گفتگوی زهیر با عباس را به جز اسرار الشهاده در کتاب دیگری ندیده است.[۸]

کنیه‌‌ها

  • ابوالفضل: مشهورترین کنیه عباس است.[۹] برخی عنوان کرده‌اند که چون در خاندان بنی‌هاشم هر کس عباس نام داشت، ابوالفضل خوانده می‌شد، به عباس(ع) نیز حتی در کودکی ابوالفضل گفته می‌شد.[۱۰] سید عبدالرزاق موسوی مقرم به نقل از کتاب «الجریدة فی أصول أنساب العلویین» نقل کرده که عباس(ع) فرزندی به نام فضل داشت. ازاین‌رو، او را ابوالفضل می‌خوانند.[۱۱]
  • ابوالقاسم: به دلیل اینکه عباس(ع) فرزندی به نام قاسم داشت، به او ابوالقاسم نیز گفته می‌شد. این کنیه در زیارت اربعین نیز آمده است.[۱۲]
  • ابوالقربة: برخی معتقدند که این کنیه به این دلیل به او داده شده است که در واقعه کربلا چندین بار مشک آب به خیمه‌ها برد. این کنیه در چند منبع ذکر شده است.[۱۳] قربة به معنای مشک‌ آب است.[۱۴]
  • ابوالفرجة: دلیل این کنیه این است که عباس(ع) در کار کسانی که به او متوسل می‌شوند گشایش ایجاد می‌کند.[۱۵] فرجه به معنای گشایش و برطرف کردن اندوه است.[۱۶]

القاب

برای عباس(ع) القاب متعددی ذکر شده که برخی از این القاب قدیمی‌اند و برخی جدید که مردم بر اساس صفات و فضایلش به او نسبت داده‌اند.[۱۷] برخی از القاب او عبارتند از:

  • قمر بنی‌هاشم:[۱۸] گفته شده عباس را به جهت چهره زیبایش، ماه بنی‌هاشم می‌گفتند.[۱۹]
  • باب الحوائج:[۲۰] به گفته بغدادی این لقب بین همه شیعیان به‌ویژه شیعیان عراق مشهور است.[۲۱] بسیاری از مردم معتقدند که در صورت توسل به حضرت عباس، خداوند حاجت آنها را برآورده می‌کند.[۲۲]
  • سقّا: برخی معتقدند این لقب بین مورخان و نسب‌شناسان مشهور است.[۲۳] عباس(ع) سه بار در کربلا برای اهل حرم آب آورد.[۲۴]در رجزهای حضرت عباس(ع) به این لقب تصریح شده است مانند انی انا العباس اغدوا بالسقی؛ من عباسم و شب را با منصب سقایی صبح می‌کنم.[۲۵]
  • الشهید[۲۶]
  • پرچمدار و علمدار.[۲۷]
  • باب الحسین: برخی با استناد به مکاشفه سید علی قاضی طباطبایی عارف شیعه و دریافت این خبر که «حضرت ابوالفضل العباس(ع) کعبه اولیاست». این لقب را به حضرت عباس(ع) داده‌اند.[۲۸]

زندگی‌نامه

به گفته برخی پژوهشگران، درباره زندگی عباس تا قبل از واقعه کربلا اطلاعات تاریخی چندانی در دسترس نیست.[۲۹] تنها ماجرایی که از زندگی او نقل شده حضور در جنگ صفین است و نیز یک نکته در هنگام دفن امام حسن مجتبی(ع) است.[۳۰] باقی آنچه وجود دارد مربوط به واقعه کربلا است.[۳۱]

تولد

در سال تولد عباس(ع) اختلاف است.[۳۲] این اختلافات احتمالاً ناشی از نقل سن عباس(ع) در زمان شهادت پدرش امام علی(ع) است که برخی آن را بین ۱۶ تا ۱۸ سال می‌دانند.[۳۳] بعضی دیگر سن او را ۱۴ سال و قبل از تکلیف عنوان کرده‌اند.[۳۴]

قول مشهور این است که عباس در ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد.[۳۵] به گفته‌ اردوبادی، درباره روز و ماه تولد او نیز در منابع قدیمی چیزی یافت نمی‌شود و فقط کتابی به نام انیس الشیعه که در قرن ۱۳ق نوشته شده، روز تولد او را ۴ شعبان دانسته است.[۳۶] نویسنده خصائص العباسیه بدون ذکر منبع نوشته است که وقتی به دنیا آمد، امام علی او را در آغوش گرفت و عباس نامید، در گوش‌هایش اذان و اقامه گفت، سپس بازوهایش را بوسید و گریه کرد و در پاسخ به ام البنین که دلیل گریه او را جویا شد، گفت دو بازوی عباس در راه کمک به حسین(ع) جدا می‌شود و خداوند در ازای دو دست بریده‌اش، دو بال در آخرت به او عطا می‌کند.[۳۷] کتاب‌های دیگر نیز با تکیه بر همین نقل، گریه امام برای قطع شدن دو دست عباس(ع) را مطرح کرده‌اند.[۳۸]

همسر و فرزندان


عباس(ع) با لبابه نوه عباس بن عبدالمطلب بین سال‌‌های ۴۰ تا ۴۵ قمری ازدواج کرد.[۴۰] برخی از منابع، پدر لبابه را عبیدالله بن عباس[۴۱] و برخی دیگر عبدالله بن عباس[۴۲] ذکر کرده‌اند. ابن‌حبیب بغدادی، مورخ قرن سوم قمری، لبابه همسر عباس را دختر عبیدالله دانسته و لبابه دختر عبدالله را همسر علی بن عبدالله جعفر معرفی کرده است.[۴۳] لبابه برای عباس، دو پسر به نام‌های فضل و عبیدالله به دنیا آورد[۴۴] و پس از شهادت او ابتدا به ازدواج ولید بن عتبه و سپس به ازدواج زید بن حسن درآمد.[۴۵]

عبیدالله، فرزند عباس(ع)، با دختر امام سجاد(ع) ازدواج کرد.[۴۶] برخی نویسندگان، فرزندان دیگری به نام‌های حسن، قاسم، محمد و دختری برای حضرت عباس نام برده‌اند و گفته‌اند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند.[۴۷]

گزارش شده است که نسل حضرت عباس از پسرش عبیدالله و پسرش حسن ادامه پیدا کرده است. فرزندان حضرت عباس از مشهور‌ترین تبار علویان بودند و بسیاری از آنها عالم، شاعر، قاضی و حاکم بودند.[۴۸] گستردگی نسل حضرت عباس از شمال آفریقا تا ایران گزارش شده است.[۴۹] برخی دلیل این گستردگی را مهاجرت فرزندان حضرت عباس به دلیل ظلم حکومت‌ها عنوان کرده‌اند.[۵۰]

جنگ صفین

حضور عباس(ع) در جنگ صفین در برخی از کتاب‌های متأخر نقل شده است. او در این جنگ از جمله افرادی بود که به فرماندهی مالک اشتر در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب برداشتند.[۵۱] در همین کتاب‌های متأخر کشته شدن ابن شعثاء از شام و هفت تن از پسرانش به دست عباس نیز جزو حوادث جنگ صفین نقل شده است.[۵۲] به گفته برخی از نویسندگان، مردم شام قدرت ابن شعثاء را برابر با هزار سوار می‌دانسته‌اند.[۵۳] برخی نیز در حضور حضرت عباس(ع) در صفین تردید کرده و آن را منطبق با قرائن تاریخی ندانسته‌اند.[۵۴]

بنابر آنچه اردوبادی در کتاب خود آورده، داستان وصیت امام علی(ع) به عباس و توصیه به او درباره امام حسین(ع)، گرچه مشهور است، اما سندی ندارد.[۵۵]

در واقعه کربلا

حضور در واقعه کربلا مهمترین فراز زندگی عباس بن علی است و اهمیت او نزد شیعیان ناشی از نقشی است که در واقعه کربلا داشته است. عباس را یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های قیام امام حسین(ع) عنوان کرده‌اند.[۵۶] با این حال در بیشتر کتاب‌هایی که به صورت مجزا درباره عباس(ع) نوشته شده است، گزارشی تاریخی یا روایی درباره عباس(ع) از زمان حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و سپس از مکه به کوفه تا قبل از ماه محرم سال ۶۱ق وجود ندارد.[۵۷]

خطبه خواندن در مکه

نویسنده کتاب «خطیب کعبه»، خطبه‌ای به عباس(ع) نسبت داده است[۵۸] و آن را به استناد یادداشتی، به کتاب «مناقب سادة ‎الکرام» مستند می‌کند و خود تصریح دارد که این کتاب را ندیده است.[۵۹] بر اساس این گزارش حضرت عباس در روز هشتم ذی‌الحجه خطبه‌ای را بر فراز بام کعبه ایراد کرد و در آن با اشاره به جایگاه امام حسین(ع) و معرفی یزید به عنوان شراب‌خوار، به بیعت مردم با یزید انتقاد کرد. او در ضمن خطبه عنوان کرد تا زمانی که او زنده است اجازه نخواهد داد کسی امام حسین(ع) را به شهادت برساند و تنها راه شهادت امام، کشتن عباس است.[۶۰] جویا جهان‌بخش در مقاله‌ای با تکیه بر نقد ادبی متن خطبه و ناشناس بودن نویسنده و اصل کتاب، آن را رد می‌کند و تصریح می‌کند که این ماجرا در منابع دیگر یافت نمی‌شود.[۶۱]

پرچمداری در روز عاشورا

حضرت عباس(س) در روز عاشورا پرچم‌دار سپاه امام حسین(ع) بود. امام(ع) صبح عاشورا این سمت را به وی سپرد.[۶۲]بر اساس برخی گزارش‌ها امام(ع) هنگام درخواست عباس برای رفتن به میدان، پرچمداری او را یادآور می‌شدند.[۶۳]

سقایی و آوردن آب

به گزارش منابع تاریخی وقتی دشمن آب را بر کاروان امام حسین(ع) بست و تشنگی به حرم و اصحاب فشار آورد، امام، عباس را همراه سی اسب‌سوار و بیست پیاده‌‌نظام با بیست مشک آب روانه‌ شریعه فرات نمود تا آب بیاورند. آنها شبانه نزدیک شریعه شدند اما عمرو بن حجاج و یارانش قصد ممانعت از رسیدن آنها به شریعه را داشتند که حضرت عباس و همراهانش آنها را عقب رانده و خود را به شریعه رساندند و مشک‌ها را پر از آب کردند. در حین بازگشت از شریعه عمرو بن حجاج و یارانش، بر آنان هجوم بردند. عباس و دیگر سوارکاران راه را بر دشمن بستند تا پیاده‌نظام‌ها آب را به اردوگاه رساندند.[۶۴]

نپذیرفتن امان‌نامه‌ها

هنگامی که کاروان حسینی در کربلا بودند، دشمن برای حضرت عباس و برادرانش دو امان‌نامه آوردند.

امان‌نامه عبدالله بن ابی‌محل

وقتی شمر بن ذی‌الجوشن نامه جنگ با امام حسین(ع) یا تسلیم شدن وی را از ابن زیاد گرفت، هنگام خروج از قصر عبدالله بن ابی‌محل برادرزاده ام‌البنین از همراهان شمر، از عبیدالله بن زیاد برای پسرعمه‌های خود عباس و برادران او امان‌نامه‌ای گرفت و آن را از طریق مولای خود به اردوگاه امام حسین برای فرزندان ام البنین فرستاد. وقتی فرستاده او بر عباس و برادرانش وارد شد به آنها گفت: این امان‌نامه را دایی شما برایتان فرستاده است. آنها در پاسخ گفتند: به دایی ما سلام برسان و بگو ما نیاز به امان‌نامه نداریم، امان خداوند برای ما بهتر از امان‌نامه إبن سمیه است.[۶۵]

امان‌نامه شمر ذی‌الجوشن

شب نهم محرم، شمر مقابل اصحاب حسین(ع) ایستاد و گفت: پسران خواهرم کجایند؟! عباس، جعفر و عثمان از خیمه بیرون آمده و گفتند: چه می‌خواهی؟ شمر گفت: شما در امان هستید. آنها گفتند: اگر تو دایی ما هستی خدا تو و امان‌نامه‌ات را لعنت کند. تنها برای ما امان‌نامه آوردی و پسر پیامبر را رها کردی![۶۶]

ابن اعثم( درگذشت ۳۱۴ق) در گزارشی این‌گونه نقل کرده است: وقتی شمر پسران ام‌البنین را صدا زد، حسین به برادرانش گفت: جواب او را بدهید، هر چند فاسق باشد، زیرا او از دایی‌های شماست. حضرت عباس و برادرانش به شمر گفتند: چه می‌گویی؟ شمر گفت: ای فرزندان خواهرم! شما در امانید. خودتان را با حسین به کشتن ندهید و از امیرالمؤمنین یزید اطاعت کنید. در این هنگام عباس بن علی گفت: مرگ بر تو ای شمر! خدا تو و امان‌نامه‌ات را لعنت کند؛ ای دشمن خدا! آیا به ما می‌گویی از دشمن اطاعت کنیم و دست از یاری برادرمان برداریم؟![۶۷]

گزارشی دیگر توسط إبن کثیر (درگذشت ۷۷۴ق) برخلاف بسیاری از متون کهن، این‌گونه نقل شده است: برادران حسین به شمر گفتند: اگر به ما و برادرمان حسین امان می‌دهی، ما نیز امان‌نامه‌ی تو را قبول می‌کنیم و گرنه ما نیازی به امان‌نامه‌ات نداریم.[۶۸] ولی ظاهرا گزارش‌های ابن کثیر و ابن اعثم به‌خاطر تأخر زمانی و محتوای آن، قابل تأمل و برخلاف گزارش کتب کهن است.[۶۹]

شهادت برادران عباس

بر اساس گزارش‌های تاریخی، حاصل ازدواج امام علی(ع) با ام‌البنین، چهار پسر به نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود.[۷۰] و حضرت عباس عصر عاشورا برادران خود را تشویق به مبارزه کرد.

در گزارشی که شیخ مفید (درگذشت ۴۱۳ق)، طبرسی (درگذشت ۵۴۸ق)، ابن‌نما (درگذشت ۶۴۵ق) و ابن‌حاتم (درگذشت ۶۶۴ق) نقل کردند: عباس به برادران مادری خود عبدالله، جعفر و عثمان گفت: ای فرزندان مادرم! به میدان بروید تا من شما را مشاهده کنم [چگونه در راه خدا به شهادت می‌رسید]؛ من شما را برای خدا و رسولش نصیحت کردم، چرا که شما فرزندی ندارید.[۷۱] به گفته محمدعلی اردوبادی علت اینکه حضرت عباس برادرانش را زودتر به میدان فرستاد شاید آن باشد که اجر تجهیز آنان برای جهاد و همچنین اجر صابران بر شهادت برادر را ببرد.[۷۲]

بر اساس گزارش دیگری که ابومخنف (درگذشت ۱۵۷ق) و طبری (درگذشت ۳۱۰ق) نقل کرده‌اند حضرت عباس عصر عاشورا به برادران مادری‌اش گفت: ای فرزندان مادرم به میدان بروید تا من از شما ارث ببرم، زیرا شما فرزندی ندارید، آنها نیز چنین کرده و به شهادت رسیدند.[۷۳] اما این گزارش را نادرست می‌دانند، زیرا در آن وضعیت عباس می‌دانست که کشته می‌شود و ارث خواستن معنا ندارد.[۷۴] همچنین این گزارش با قانون ارث نیز ناسازگار است، زیرا با وجود ام‌البنین و اینکه برادران حضرت عباس زن و فرزندی نداشتند، ارث به حضرت عباس نمی‌رسید، بلکه ام‌البنین وارث فرزندان خود می‌شد.[۷۵]

رجزها در روز عاشورا


شهادت

سید مرتضی آوینی:

دستان عباس بن علی قطع شده بود که آن ملعون توانست گرز بر سر او بکوبد. اما تا دستان ظاهر بریده نشود، بال های بهشتی نخواهد رست. اگر آسمان دنیا بهشت است، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟ [۸۱]

تن ضحاک بن عبدالله همه عاشورا، از صبح تا غروب، به همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود، اما جانش، حتی نفسی به ملکوتی که آن احرار را بار دادند راه نیافت، چرا که بین خود و حسین شرطی نهاده بود. «عبادت مشروط» کرم ابریشمی است که در پیله خفه می‌شود و بال‌های رستاخیزی‌اش هرگز نخواهد رست.بنابر نوشته محمدحسن مظفر نظر اکثریت مورخان آن است که عباس(ع) قطعاً در روز ۱۰ محرم شهید شده است. مظفر دو قول دیگر هم مبنی بر شهادت در روزهای هفتم محرم و نهم محرم ذکر کرده و آنها را ضعیف‌ و بسیار نادر دانسته است.[۸۲]

گزارش‌های مختلفی از نبردهای عباس(ع) در روز عاشورا و چگونگی شهادت او نقل شده است.[۸۳] بر اساس نقل برخی منابع، عباس تا شهادت آخرین نفر از اصحاب امام حسین و بنی‌هاشم به میدان نرفته است.[۸۴]

به گفته شیخ مفید، امام حسین و عباس بن علی با هم به میدان رفتند، ولی سپاه عمر سعد بین این دو حائل شدند. امام حسین زخمی شد و به خیمه برگشت و عباس به تنهایی جنگید تا جایی که به شدت زخمی شد و دیگر توان رزم نداشت. در این حال زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طٌفیل سنبسی او را کشتند.[۸۵] شیخ مفید جزئیات دیگری نقل نکرده است. در مقتل ابی‌مخنف نیز جزئیات شهادت حضرت عباس نقل نشده است.[۸۶] به نقل بلاذری در انْساب الاشراف، برخی می‌گویند حرملة بن کاهل با گروهی، هر کدام به عباس ضربه‌ای زدند و او را کشتند.[۸۷] در روایتی از امام باقر(ع)[۸۸] و در زیارت ناحیه غیرمشهور،[۸۹] یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی به عنوان قاتلان حضرت عباس ذکر شده‌اند.

بر اساس برخی دیگر از منابع، پس از شهادت همه اصحاب و خاندان بنی‌هاشم، عباس قصد کرد تا برای خیمه‌ها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. در راه برگشت، دشمن به او حمله کرد. او در نخلستان با دشمن نبرد می‌کرد و به سمت خیمه‌ها می‌رفت که زید بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بیرون پرید و ضربه‌ای به دست راستش وارد کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی خود را پنهان کرده بود ضربه‌ای به دست چپش وارد کرد و بعد از آن نیز عمودی بر سر عباس وارد کرد و او را به شهادت رساند.[۹۰] براساس گزارش المناقب و المثالب، روز عاشورا، دست و پاهای عباس را قطع کردند.[۹۱]

بر اساس گزارش خوارزمی، وقتی عباس(ع) شهید شد امام حسین(ع) بر نعش برادر حاضر شد، به شدت گریه کرد و فرمود: الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی: اکنون کمرم شکست و چاره‌ام اندک شد.[۹۲] با این حال خوارزمی عباس را آخرین کسی نمی‌داند که به میدان جنگ رفته است.[۹۳]

در منابع سن عباس هنگام شهادت ۳۴ سال ذکر شده است.[۹۴]

آب نخوردن به احترام امام حسین(ع)

به گفته فخرالدین طریحی عالم قرن ۱۱ق در کتاب المنتخب عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دستانش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد.[۹۵] علامه مجلسی نیز در بحار الانوار همین مطلب را بدون ذکر نام منبع اصلی آورده است.[۹۶] 

فضائل و ویژگی‌ها

برخی یکی از مهم‌ترین فضائل و ویژگی‌های عباس(ع) را همراهی و زندگی کردن با امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) می‌دانند.[۱۰۰] عبدالرزاق مقرم در کتاب العباس، جمله‌ای را از کتاب اسرار الشهادة به عنوان حدیث از معصومان نقل کرده است که عباس بهره‌ای از علم داشته است.[۱۰۱]جعفر نقدی درباره او می‌نویسد «او از نظر دانش، پارسایی، نیایش و عبادت از بزرگان اهل‌بیت است.»[۱۰۲] برخی معتقدند اگرچه عباس(ع) در درجه معصومان نیست، اما نزدیک‌ترین فرد به آنها است.[۱۰۳]حضرت عباس(ع) پنج امام معصوم را دیده است. امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) که در واقعه کربلا حضور داشته است.[۱۰۴] نویسندگان متأخر نوشته‌اند که عباس(ع) خود را همسان دو برادر بزرگ‌ترش یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نمی‌دانست و همیشه آنان را امام خود می‌دانست و در مقابل آنها مطیع و فرمانبردار بود[۱۰۶] و همواره آن دو را با خطاب «یا بن رسول الله»، «یا سیدی» و شبیه اینها خطاب می‌کرد.[۱۰۷]

کلباسی در کتاب خصائص العباسیه معتقد است که حضرت عباس(ع) صورت خوش و مقبولی داشت و از همین رو بود که او را قمر بنی‌هاشم می‌خواندند.[۱۰۸] از قاتل حضرت عباس(ع) نقل شده که گفته در کربلا مردی خوش‌اندام و زیباروی را کشتم که بین دو چشمش نشانه سجده بود.[۱۰۹] بر اساس برخی گزارش‌ها، او از چهره‌های خاص بنی‌هاشم به شمار می‌رفت که بدنی قوی و قدی بلند داشت، تا حدی که وقتی روی اسب می‌نشست پاهایش روی زمین کشیده می‌شد.[۱۱۰]

یکی از فضائل عباس(ع) که به ادعای کلباسی دوست و دشمن آن را ستوده‌اند و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را انکار کند، شجاعت او است.[۱۱۱] برخی کرم و بخشش عباس(ع) را از دیگر فضائل او عنوان کرده‌اند، به نحوی که میان مردم این رفتار او ضرب‌المثل بوده است.[۱۱۲]

جایگاه عباس(ع) در بهشت و غبطه شهدا به او

عباس را از شاخص‌ترین و برجسته‌ترین اصحاب امام حسین (ع) در روز عاشورا دانسته‌اند.[۱۱۳] او پرچمدار لشگر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بود.[۱۱۴] امام حسین(ع) درباره حضرت عباس، تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است[۱۱۵] و همچنین بر نعش عباس گریسته است.[۱۱۶] برخی این سخنان و حرکات را نشانگر جایگاه او نزد امام سوم شیعیان دانسته‌اند.[۱۱۷]

در احادیث همچنین بر جایگاه خاص حضرت عباس در بهشت تأکید شده است؛ بر اساس روایتی، امام سجاد(ع) فرمود خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع‌شدهٔ او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال همراه با فرشتگان در بهشت پرواز کند همان گونه‌ که به جعفر بن ابی طالب نیز دو بال عطا شد.[۱۱۸]امام در ادامه فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه می‌خورند.[۱۱۹] همچنین ابونصر بخاری روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده است که در آن عباس را با تعبیر «نافذ البصیرة» (دارای بینش عمیق) توصیف کرده و او را صاحب ایمانی قوی معرفی کرده است که در کنار امام حسین(ع) جهاد کرد و به شهادت رسید.[۱۲۰] این روایت در منابع دیگر هم آمده است.[۱۲۱]

سید عبدالرزاق مقرم در کتاب مقتل الحسین می‌گوید که امام سجاد(ع) بعد از واقعه عاشورا برای دفن اجساد همه شهدای کربلا از بنی‌اسد کمک گرفت، ولی برای دفن امام حسین(ع) و عباس(ع) از آنها کمکی نگرفت و گفت برای دفن این دو شهید کسانی مرا کمک می‌کنند و به کمک شما نیازی نیست.[۱۲۲] آیت الله جوادی آملی الاهی دان و محقق شیعه براین باور است که فضیلت حشر با فرشتگان، که هیچ لذتی بالاتر از آن نیست، در روایات برای بنده صالح خدا، حضرت ابوالفضل العباس(سلام‏ الله علیه) نیز گفته شده و این گونه پاداش‌های غیبی، ظهور راز عبادت و اطاعت و بروز روح بندگی است.[۱۲۳]

زیارتنامه‌ها

بر اساس گزارش کتاب «پژوهشی در سیره و سیمای عباس بن علی»، یازده زیارت‌نامه در کتاب‌های مختلف برای حضرت عباس نقل شده است[۱۲۴] که تعدادی از آنها خلاصهٔ زیارتنامه‌های دیگر دانسته شده‌اند.[۱۲۵] از یازده زیارتنامه مذکور، سه زیارت از امام صادق(ع) نقل شده[۱۲۶] و در انتساب برخی از موارد به معصومان هم تشکیک شده است.[۱۲۷]

در این زیارتنامه‌ها، تعابیر تمجیدآمیزی برای حضرت عباس ذکر شده است؛ عبارت‌هایی مثل عبد صالح، همچنین کسی که در مقابل جانشین پیامبر(ص) تسلیم است و او را تصدیق کرده و به او وفادار بوده است، مطیع خدا و رسول و ائمه(ع)، و کسی که همانند بدریون و مجاهدان در راه خدا عمل کرده است.[۱۲۸] همچنین برخی با تکیه بر فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه [یادداشت ۲] که درباره حضرت عباس است، آن را نشان‌دهنده جایگاه والای او از زبان امام زمان(عج) می‌دانند.[۱۲۹]

کرامات حضرت عباس

کرامات حضرت عباس در بین شیعیان معروف است و داستان‌های متعددی درباره شفای‌ بیماران یا حل سایر مشکلات با توسل به حضرت عباس بین مردم جاری است؛ کتاب «در کنار علقمه کرامات العباسیه»، ۷۲ قصه از این کرامات را گردآوری کرده است.[۱۳۰] ربانی خلخالی نیز در کتاب «چهره درخشان قمر بنی‌هاشم» حدود هشتصد کرامت از عباس(ع) جمع‌آوری کرده و در هر جلد بیش از ۲۵۰ داستان نقل کرده است. با این حال برخی از این داستان‌ها تکراری نقل شده‌اند. به نوشته این منابع، کرامت‌های حضرت عباس اختصاص به شیعیان ندارد و کرامت‌هایی نیز از حضرت عباس در حق معتقدان سایر ادیان و مذاهب مثل اهل سنت، مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان نقل شده است.[۱۳۱]

عباس(ع) در فرهنگ شیعه

مشهور است که شیعیان ارتباط عاطفی زیادی با حضرت عباس(ع) دارند و بعد از چهارده معصوم(ع) برای او بالاترین مقام را قائل‌اند.[۱۳۲] محمد بغدادی یک فصل از کتابش را به ارتباط شیعیان و ابوالفضل(ع) اختصاص داده است و شدت علاقه و محبت شیعیان به عباس(ع) را بسیار روشن و واضح دانسته است.[۱۳۳] این ارتباط باعث شده است که حضرت عباس در فرهنگ شیعه جایگاه مهمی در توسلات، عزاداری‌ها و نمادسازی‌ها داشته باشد.

توسل به حضرت عباس

به دلیل جایگاه ویژه حضرت عباس در بین شیعیان، مردم برای رسیدن به حاجات خود به حضرت عباس متوسل می‌شوند و برای او نذر می‌کنند.[۱۳۴] برخی نیز کراماتی را از حضرت عباس در حق اهل‌سنت، مسیحیان، کلیمیان و ارمنی‌ها نقل کرده‌اند.[۱۳۵]

عزاداری روز تاسوعا

در مراسم مذهبی دهه محرم، نهم محرم به عنوان روز تاسوعا به عزاداری برای حضرت عباس (ع) اختصاص دارد که پس از روز عاشورا، مهمترین زمان برگزاری عزاداری شیعیان در مساجد، هیئت‌ها و تکیه‌ها به حساب می‌آید. این روز در ایران و برخی از کشورهای اسلامی تعطیل است.[۱۳۶] یکی از برنامه‌هایی که همواره در این مراسم برگزار می‌شود خواندن «دو دمه» معروفی است که در آن عزاداران حسینی به دو دسته تقسیم می‌شوند و یک دسته مصراع اول و دسته دیگر مصراع دوم را می‌خوانند.

یوم العباس زنجان: هر ساله در غروب روز هشتم محرم، جمعیت زیادی از عزاداران در فاصله حسینیه اعظم زنجان تا امامزاده سید ابراهیم این شهر جمع می‌شوند و نوحه‌خوانی و عزاداری می‌کنند. بر اساس برخی از گزارش‌ها در سال ۹۶ بیش از ۹۷۰۰ و در سال ۹۵ حدود دوازده هزار رأس گوسفند در این مراسم به واسطه نذر مردم، قربانی شده است.[۱۳۸] در سال‌های اخیر، هر ساله حدود پانصد هزار نفر در این مراسم شرکت می‌کنند. این مراسم به عنوان یکی از میراث‌های معنوی ایران ثبت شده است.[۱۳۹]

ذکر یا کاشف الکرب

ذکر «یا کاشف الکرْب عنْ وجه الْحسین اکْشفْ کرْبی بحقّ أخیک الحسین» (ای برطرف کننده غم و اندوه از روی حسین به حق برادرت حسین ، اندوه و مشکل من را برطرف کن). به عنوانی یکی از ذکر‌های توسل به حضرت عباس مشهور شده و گاه توصیه می‌شود که این ذکر به تعداد ۱۳۳ مرتبه [یادداشت ۳] گفته شود.[۱۴۰] این ذکر در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل نشده است.

آیین‌ها و نمادهای دیگر

  • علم‌گردانی: علم یکی از نماد‌هایی است که در مراسم عزاداری امام حسین(ع) برای یادآوری حضرت عباس، علمدار کربلا استفاده می‌شود.[۱۴۱]
  • سقایی: یکی از آیین‌های منقبت‌خوانی است که در ایام عزاداری به ویژه تاسوعا و عاشورا در ایران برگزار می‌شود. این آیین گاهی به صورت نوحه‌خوانی جمعی و گاهی به صورت سیراب کردن تشنگان در مسیر عزاداری‌ها و در هیئت‌های مذهبی برگزار می‌شود؛ در صورت اول اشعار و نوحه‌های مخصوصی دارد و در صورت دوم نیز سقاها لباسی مخصوص می‌پوشند و با کوزه یا مشک، عزاداران را سیراب می‌کنند.[۱۴۲] شرکت‌کنندگان در این هیئت‌ها سقا می‌شوند و نشانه‌های سقایی به خود می‌آویزند. آنها با یک دست دهانۀ مشک پرآبی را که بر دوش دارند، می‌گیرند و در دست دیگر کاسه‌ای ‌دارند و میان عزاداران رفت‌و‌آمد می‌کنند و به تشنگان آب می‌رسانند و اشعاری را در بیان تشنگی امام حسین (ع) و یارانش می‌خوانند تا نوشندۀ آب را بیشتر به یاد امام(ع) و یارانش بیندازند؛ برای نمونه، سقایان سروستان فارس این اشعار را می‌خوانند: آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن / جان را فدای مرقد شاه شهید کن.[۱۴۳] فرهنگ سقایی در بسیاری از شهرهای شیعه‌نشین عراق و ایران رایج است[۱۴۴] و تأثیر فرهنگ سقایی در سقاخانه‌های متعددی که به نام حضرت عباس ساخته شده قابل مشاهده است.[۱۴۵]
  • قسم خوردن به حضرت عباس(ع): قسم خوردن به حضرت عباس در میان شیعیان و حتی اهل سنت امری رایج است، به طوری که به نقل برخی، بسیاری از شیعیان برای پایان دادن به نزاع‌های خود به حضرت عباس قسم می‌خورند. و برخی تنها سوگند واقعی را همین سوگند به نام عباس می‌دانند.[۱۴۶] برخی از اقوام شیعه، عهدها، پیمان‌ها، معاملات و قراردادهای خود را با قسم خوردن به حضرت عباس(ع) تثبیت و تحکیم می‌کنند.[۱۴۷] دلیل توجه ویژه به قسم حضرت عباس(ع)، شجاعت، وفاداری، غیرت، ادب و جوانمردی وی عنوان شده است.[۱۴۸] برخی‌ نقل‌ها درباره اعتماد به قسم حضرت عباس از طرف اهل سنت و مخصوصا اهل سنت عراق وجود دارد؛ از جمله حردان تکریتی وزیر دفاع پیشین عراق نقل کرده است که به همراه احمد حسن البکر (یکی از روسای جمهور قبلی عراق) و صدام و چند نفر دیگر می‌خواستند پیمانی ببندند و برای تحکیم پیمان خود و برای اینکه به همدیگر خیانت نکنند، تصمیم گرفتند که قسم بخورند. با وجود اینکه برخی محل دفن ابوحنیفه را برای قسم خوردن پیشنهاد دادند، اما در نهایت تصمیم گرفتند برای قسم خوردن به حرم حضرت عباس بروند و آنجا قسم بخورند.[۱۴۹]
  • سفْره ابوالفضل: سفره یا سفره نذری، گونه‌ای از نذرهای شیعیان و مراسمی زنانه‌ است[۱۵۰] که در آن با گستراندن سفره خوراکی و اجرای آداب و خواندن اذکار خاص برگزار می‌شود. یکی از مهمترین و رایج‌ترین سفره‌ها سفره «ابوالفضل» است.[۱۵۱]
  • عباسیه‌‌ها یا بیت‌العباس: به مکان‌هایی گفته‌ می‌شود که به نام حضرت عباس(ع) و برای عزاداری ساخته می‌شود. برخی عنوان کرده‌اند که در این مکان‌ها برنامه‌های متعدد دیگری نیز انجام می‌شود و کارکرد آنها شبیه حسینیه‌ها است.[۱۵۲]
  • روز جانباز: در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز چهارم شعبان به مناسبت تولد حضرت عباس(ع) به عنوان روز جانباز نامگذاری شده است.[۱۵۳]
  • پنجه دست یا نماد خمسه که در برخی از مناطق شیعه‌نشین مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر روی علم یا پرچم نصب می‌شود، نماد دست‌های بریده حضرت عباس است. برخی دیگر از شیعیان، آن را نماد پنج تن آل عبا می‌دانند.[۱۵۴]

اماکن و بناهای مربوط به عباس(ع)


در ایران و عراق مکان‌هایی وجود دارد که در طول زمان مورد احترام مردم واقع شده‌اند و مردم برای ادای نذورات و هدایای خود به آن مکان رفت و آمد می‌کنند و معتقدند که در صورت توسل و نذر، حاجت آنها روا می‌شود.

حرم حضرت عباس

محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین(ع) قرار دارد و یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (ع) را بین الحرمین می‌نامند.[۱۵۵]

به نظر بسیاری از مورخان، عباس(ع) در محل شهادتش کنار نهر علقمه دفن شده است.[۱۵۶] زیرا امام حسین(ع) بر خلاف دیگر شهدا، او را از محل شهادتش جابه‌جا نکرد و نزد پیکر سایر شهدا نبرد.

برخی نویسندگان مثل عبدالرزاق مقرم معتقدند دلیل اینکه امام حسین(ع) بدن حضرت عباس را به خیمه‌ها نبرد، درخواست خود حضرت عباس و یا عدم توانایی امام در جابجا کردن بدن حضرت عباس به دلیل جراحات وارد شده به بدنش نبود، بلکه حسین بن علی(ع) می‌خواست که برادرش صاحب مرقد و حرمی جداگانه باشد.[۱۵۷] مقرم برای سخن خود مستندی ذکر نکرده است.


 

مقام کف العباس

مقام کف‌العباس نام دو مکان است که گفته می‌شود دست‌های حضرت عباس(ع) در این دو نقطه از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرون حرم حضرت عباس(ع) و در ورودی دو کوچهٔ بازارمانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت می‌کنند.[۱۵۸]

قدمگاه‌، سقاخانه و سقانفار

قدمگاه‌های مختلفی در کشور ایران به نام حضرت عباس وجود دارد که مردم همواره برای ادای نذورات و برآورده شدن حاجت‌های خود به این مکان‌ها می‌روند و اعمال عبادی خود را در آنجا انجام می‌دهند.[۱۵۹] از جمله این قدمگاه‌ها می‌توان به قدمگاه سمنان، هویزه، بوشهر و شیراز اشاره کرد.[۱۶۰] به گفته خلخالی، در شهر لار نظرگاهی وجود دارد که اهل سنت آن منطقه در سه‌شنبه هر هفته به همراه خانواده به قصد حاجت و ادای نذر به آنجا می‌روند.[۱۶۱]

  • سقاخانه: یکی از نماد‌های مذهبی شیعیان است. سقاخانه‌ها فضاهای کوچکی‌اند که در معابر عمومی برای آب دادن به رهگذران به انگیزۀ کسب ثواب ساخته می‌شوند. سقاخانه در فرهنگ شیعه یادآور سقایت حضرت عباس(ع) در واقعه کربلا است و از این رو سقاخانه به نام‌ امام حسین(ع) و حضرت عباس (ع) مزین می‌شوند.[۱۶۲] برخی برای برآورده شدن حاجت خود در آنجا شمع روشن می‌کنند یا دخیل می‌بندند.[۱۶۳] سقاخانه‌های فراوانی به نام حضرت عباس در نقاط مختلف جهان ساخته شده است.[۱۶۴]
  • سقّانفار: یا ساقی‌نفار یا سقّاتالار نام بناهای سنتی در منطقه مازندران در ایران است که برای برگزاری مراسم عزاداری مذهبی و ادای نذر استفاده می‌شود. این بناها عموماً در مجاورت یک مکان مذهبی مانند مسجد، تکیه و حسینیه ساخته می‌شوند. سقانفار‌ها به حضرت عباس(ع) منتسب هستند و برخی به آنها «ابوالفضلی» می‌گویند.[۱۶۵]

نمایش چهره حضرت عباس


نقاشی‌هایی در فرهنگ عمومی شیعیان وجود دارد که با عنوان چهره عباس بن علی شناخته می‌شود. این تصاویر در هیئت‌های مذهبی و تکیه‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. به نظر بسیاری از مراجع تقلید نسبت دادن این تصاویر به او را نمی‌توان به آسانی پذیرفت. آنها با وجود اینکه عنوان کرده‌اند نصب این تصاویر در هیئت‌های مذهبی و تکیه‌ها، در صورتی که موجب عمل حرام یا بی‌احترامی نشود اشکال شرعی ندارد، اما توصیه کرده‌اند که از نصب این تصاویر خودداری شود.[۱۶۶]

در سال‌های اخیر دو فیلم با محوریت واقعه عاشورا به نام مختارنامه و رستاخیز ساخته شد که قطعه‌های مرتبط با حضور حضرت عباس در فیلم مختارنامه به دلیل مخالفت برخی از مراجع با نمایش چهره حضرت عباس حذف شد[۱۶۷] و فیلم رستاخیز نیز به همین دلیل اجازه نمایش دریافت نکرده است.[۱۶۸][یادداشت ۴]

 

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد.

واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از سخنان اوست.

بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است.

امام سجاد(ع) دارای فضائل بسیاری بود. برای نمونه از عبادت و کمک به فقرای او موارد متعددی گزارش شده است. امام نزد اهل سنت نیز جایگاه والایی داشته و آنها علم و عبادت و ورع او را ستوده‌اند.

زندگی‌نامه

 

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به امام سجاد(ع) و امام زین‌العابدین(ع)، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(ع) است و بنا بر قول مشهور، در سال ۳۸ق متولد شده است.[۱] اما بنابر اقوال دیگر، سال تولد امام چهارم، حدود ۳۶ یا ۳۷ق[۲] یا سال ۴۸ق دانسته شده است.[۳] وی بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده است.[۴] در روز تولد امام سجاد(ع) اختلاف وجود دارد. برخی تولد او را در روز پنج‌شنبه پانزدهم جمادی الثانی ذکر کرده‌اند.[۵] اربلی روز تولد را پنجم شعبان دانسته است.[۶] نهم شعبان نیز گفته شده است.[۷]

نام و نسب مادر علی بن الحسین، از مسائل اختلافی است؛ شیخ مفید نام مادر وی را شهربانو یا شاه‌زنان، دختر یزدگرد، پسر شهریار بن کسری[۸] و شیخ صدوق، او را دختر یزدگرد، پسر شهریار پادشاه ایران می‌داند که هنگام وضع حمل او از دنیا رفته است.[۹] برخی مادر امام را ام ولد دانسته‌اند که نامش غزاله است.[۱۰]

امام سجاد(ع):
«پسرک من! بر بلا شکیبا باش و به حقوق دیگران تجاوز مکن و کسی را یاری مکن که زیان آن برای تو بیش از سود آن برای اوست.»

شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۰.

کنیه‌ها و القاب

کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،‌ابولقاسم و ابوعبدالله گزارش شده[۱۱] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی‌اکبر است.[۱۲] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نام‌های «علی‌ّالخیر»، «علی‌ّالاصغر» و «علی‌ّالعابد» شهرت داشته است.[۱۳]

همسران و فرزندان

در منابع تاریخی تعداد فرزندان امام سجاد(ع) پانزده نفر ذکر شده که یازده نفر آنها پسر و چهار نفر دختر بوده‌اند.[۱۴] نام فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید و طبرسی چنین است:[۱۵]

شهادت

تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق[۱۶] و برخی دیگر ۹۴ق[۱۷] دانسته‌اند. درباره روز درگذشت امام سجاد(ع) هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه[۱۸] ۱۲ محرم،[۱۹] و ۲۵ محرم.[۲۰] گزارش‌های دیگری نیز از جمله ۱۸،[۲۱] ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده می‌شود.[۲۲]

شهادت امام سجاد(ع)، به دستور ولید بن عبد الملک و با سمّ گزارش شده است.[۲۳] مزار او در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)،[۲۴] امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است. سن امام هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است.[۲۵]

امام سجاد(ع):
«حق زن این است که بدانی خدای -عزوجل- او را مایه آرامش و انس تو قرار داده و این نعمتی است از خدا بر تو.»

سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۹.

امامت

امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفته‌اند.[۲۶]

بنابر روایاتی صریح در منابع شیعی، امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.[۲۷] در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۲۸] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانسته‌اند.[۲۹]


حاکمان دوره امامت امام سجاد(ع)، عبارتند از: یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ق)، معاویة بن یزید (چند ماه از سال ۶۴ق)، مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵ق)، عبدالملک بن مروان (۶۵- ۸۶ق) و ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶ق).[۳۰]

واقعه کربلا و اسارت

مورخان معتقدند امام سجاد(ع) در زمان واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، ۲۳ سال داشت.[۳۱] امام در آن روز امام به شدت بیمار بود به گونه‌ای که در مواردی که می‌خواستند او را به قتل برسانند،[۳۲] حمید بن مسلم با گفتن این جمله که او کودک است و (او را همین بیماری که دارد کفایت می‌کند.) مانع کشتن امام توسط سپاهیان شمر پس از شهادت امام حسین(ع) شد. براساس گزارش حمیدبن مسلم او پیوسته در خیمه از امام سجاد(ع) مراقبت کرده تا مانع کشتن او شده است.فلم أزل بهم حتّى دفعتهم عنه[۳۳]

کوفه

پس از واقعه کربلا، امام سجاد و اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دست‌ها و گردن را با آن به هم می‌بندند] نهادند و چون بیمار بود و نمی‌توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[۳۴]

بنابر برخی گزارش‌ها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبه‌ای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرایط کوفه و سختگیری و بی‌رحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار می‌سازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد اموی دمشق بسیار شبیه است. ازاین‌رو احتمال می‌رود که با گذشت زمان راویان حادثه‌ها را با هم آمیخته باشند.[۳۵]

ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگهداشت و نامه‌ای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه محفّر بن ثعلبه روانه دمشق کرد.[۳۶]

امام سجاد(ع):
«حق کسی که به تو بدی کند اینست که بر او ببخشی. و اگر دانستی که بخشیدن او بد است، داد خود را از او بگیری. خدای -تبارک و تعالی- گوید بر کسی که بدو ستم رسیده باشد و دادخواهی کند گناهی نیست.»

شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، ۱۳۸۵ش، ص۱۸۷.

شام

امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبه‌ای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعت‌هایی که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر جدّ خود برساند.[۳۷]

بازگشت به مدینه

به نوشته شیخ مفید، خاندان امام حسین (ع)، به دستور یزید، از شام به سوی مدینه حرکت کردند.[۳۸] امام سجاد(ع) هنگام ورود به مدینه به بشیر دستور داد که به مدینه برود و با سرودن اشعاری مردم را با خبر سازد. بشیر مى‌گوید: بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدینه شدم. هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم

یا أهْل یثْرب لا مقام لکمْ بها   قتل الْحسیْن فأدْمعی مدْرار
الْجسْم منْه بکرْبلاء مضرّجٌ   والرّأس منْه على الْقناة یدار

(اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد).

امام سجاد(ع) هم در کنار دروازه شهر مدینه برای مردم خطبه خواند:

«حمد و سپاس مخصوص خدایى است که پروردگار جهانیان، بخشنده و مهربان، مالک روز جزا و آفریننده همه مخلوقات است. همان خدایى که (از سویى شناخت حقیقت او) آن قدر از ما دور است که گویا در آسمان هاى رفیع جاى گرفته و (از سوى دیگر با علم و احاطه‌اش) آن قدر به ما نزدیک است که گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسیب‌هاى روزگار، فجایع دردناک، رنج‌هاى سوزان، بلاهاى سنگین و مصیبت‌هاى بزرگ، خشونت بار، متراکم، شکننده و ویرانگر ستایش مى‌کنم.

اى مردم! خداوندى ـ که ستایش مخصوص اوست ـ ما را به مصیبت‌هاى بزرگ و خسارتى جبران ناپذیر در اسلام آزموده است. (آرى) اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و خاندانش به شهادت رسیدند و زنان و کودکانش به اسارت در آمدند و سر مطهر آن حضرت را بالاى نیزه‌ها در شهرها به گردش در آوردند و این مصیبتى است که مانند ندارد!

اى مردم! بعد از شهادت او، کدام یک از مردانتان مى تواند شادى کند؟ یا کدام قلبى مى‌تواند براى او محزون نباشد؟ یا کدام چشمى مى‌تواند گریه نکند و اشک نریزد؟ به یقین آسمان‌هاى هفت گانه با بناهاى محکمش، دریاها با امواجش، آسمان‌ها با ارکانش، زمین با همه نواحى و جوانبش، درختان با شاخسارهایش، ماهیان و دریاهاى عمیق، و فرشتگان مقرّب الهى و همه آسمانیان، بر شهادت او گریستند.

اى مردم! کدام قلب است که در شهادت او لرزان نشود؟ یا کدام جگرى را مى‌توان یافت که براى او نسوزد؟ یا کدام گوشى است که این حادثه بزرگ و جبران ناپذیر را بشنود و آسیب نبیند؟

اى مردم! ما طرد شده، آواره، رانده و دور از شهرها شدیم; گویا ما فرزندان اقوام غیر مسلمانیم ، بدون آنکه جرمى کرده و یا کار ناپسندى مرتکب شده و یا ضربه اى به اسلام زده باشیم. هرگز این ماجراهاى دردناک را درباره گذشتگانمان نشنیدیم «این تنها یک امر تازه و جدید است».

به خدا سوگند! اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به این گروه سفارش مى کرد که با ما بجنگند، آن گونه که درباره ما به آنها سفارش (به محبت) کرد، هرگز بیش از این نمى توانستند جنایت کنند; إنّالله وإنّا إلیه راجعون ، از این مصیبتى که بسیار بزرگ، غم انگیز، دردناک، انباشته، ناهنجار، ناگوار و سنگین است.

در برابر مصائبى که به ما رسیده از خدا پاداش مى طلبیم. به یقین خداوند شکست ناپذیرو صاحب انتقام است. [۳۹] امام سجاد(ع) که ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده بود،[۴۰] همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت.[۴۱]

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «امام زین العابدین هنگامی که موقع افطار خدمتکار برایشان آب و غذا می‌برد، می‌فرمود: فرزند رسول خدا(ص) گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»[۴۲]

قیام‌های دوران امام سجاد(ع)

در دوران امام سجاد(ع) و پس از واقعه کربلا جنبش‌های مختلفی صورت گرفت که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

واقعه حره

بعد از واقعه کربلا در سال ۶۳ قمری، مردم مدینه علیه امویان قیام کردند که این قیام حوادثی در پی داشت و به واقعه حرّه شهرت یافت. مردم شهر با عبدالله بن حنظله -که پدرش حنظله به غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و بنی امیه را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن می‌رسید، نخست در خانه مروان بن حکم به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[۴۳] امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت.[۴۴]

برخی پژوهشگران ویژگی‌های منفی این قیام را دلیل کناره‌گیری امام از آن دانسته‌اند؛ برای نمونه انگیزه اهل مدینه را نزاع با شامیان و تلاش برای بازگرداندن موقعیت برتر مدینه می‌دانند که خود انحرافی از مسیر ارزش‌های دینی است. [۴۵] همچنین برخی این قیام را به طرفداری از زبیریان ارزیابی می‌کنند و یکی از دلایل کناره‌گیری امام را غیر شیعی بودن این قیام می‌دانند. [۴۶] برخی دیگر موضع امام را از زاویه تلاش او برای حفظ موجودیت شیعه در شرایط خطر قطعی تبیین می‌کنند. این گروه بر آنند که در زمانی که شیعه به شدت تضعیف شده و کم تعداد بودند، همراهی امام با قیامی که شکستش پیش‌بینی می‌شد، نتیجه‌ای جز نابودی شیعیان و امام آنان نداشت. [۴۷]

در شورش اهل مدینه بر امویان در واقعه حره، مروان بن حکم (از دشمنان اهل بیت(ع)) از امام درخواست کرد که به خانواده او پناه دهد. امام پذیرفت و خانواده مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع (چشمه‌ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه رضْویٰ) فرستاد.[۴۸]

امام در این حادثه، ۴۰۰ خانواده را تحت کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر مسلم بن عقبه (فرمانده لشکر یزید در واقعه حرّه) در مدینه بود هزینه آنان را می‌پرداخت.[۴۹]

قیام توابین

نهضت توابین یکی دیگر از نهضت‌های پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند.[۵۰] توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و در آن زمان از نسل فاطمه(س)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت؛ اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.[۵۱]

قیام مختار

قیام مختار سومین جنبش پس از واقعه کربلا است و درباره ارتباط امام سجاد(ع) با این جنبش ابهاماتی وجود دارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه، شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.[۵۲]

فضائل و مناقب

عبادت

مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند.[۵۳]

ابن عبد ربّه نیز می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می‌دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!»[۵۴]

همچنین از مالک بن انس نقل شده است هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[۵۵]

کمک به فقرا

امام سجاد(ع) بسیار به فقرا و مستمندان کمک می‌کرد و به آنها شبانه و مخفیانه غذا می‌داد. در این باره موارد مختلفی گزارش شده است.[۵۶] از ابو حمزه ثمالی نقل شده است علی بن حسین(ع) شبانه مقداری غذا بر دوش خود می‌گذاشت و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا می‌رساند و می‌فرمود: «صدقه‌ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش می‌کند.»[۵۷] برداشتن کیسه‌های غذا بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام غسل، آن نشانه‌ها را بر پشت او دیدند.[۵۸]

امام سجاد(ع):
«حق خواهنده، دادن بدو بمقدار نیاز است. حق کسی که چیزی از او خواسته شده اینست که اگر داد، از او با سپاس و قدردانی از فضل او، پذیری. و اگر نداد عذر او را قبول کنی.»

شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۱۸۷.

گفته شده هنگامی که مستمندی نزد او می‌آمد، برمی‌خواست و حاجت او را روا می‌کرد و می‌گفت: صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا می‌رسد.[۵۹] نقل شده امام سالی، قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشه‌ای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حرّه رسید، آن توشه را نزد او بردند. امام همه آن را میان مستمندان تقسیم کرد.[۶۰]

محمد بن اسحاق می‌گوید: مردمی در مدینه زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند معاش آنها از کجا تأمین می‌شود؛ با درگذشت علی بن حسین غذای شبانه آنان قطع شد.[۶۱] همچنین آمده است که مردم او را بخیل می‌دانستند و چون به جوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهده‌دار بوده است.[۶۲]

امام سجاد(ع) دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه‌کننده را دوست دارد.[۶۳]

رفتار با بردگان

از تلاش‌های امام، که هم جنبه دینی داشت و هم جنبه سیاسی، توجه به بردگان بود؛ قشری که به‌خصوص از زمان خلیفه دوم(عمر بن خطاب) به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بودند و از محروم‌ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به‌شمار می‌رفتند.[۶۴]

امام سجاد(ع)، مانند امیرالمؤمنین (ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.[۶۵]

نقل شده است امام سجاد(ع) در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را جهت آزاد کردن می‌خرید. بردگان که چنین نیتی از امام می‌دیدند، خود را در معرض او می‌نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها می‌پرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می‌خورد که همگی از موالی امام بودند.[۶۶]

آثار


امام سجاد(ع):

بارالها، چنان کن که از هیبت پدر و مادرم همانسان که از هیبت پادشاه خودکامه، بیمناک باشم و به آنان چون مادری مهربان نیکی کنم. و طاعت مرا نسبت به آنان و نیکویی مرا درباره ایشان در نظرم از خواب در چشم خسته شیرینتر کن و از آب خنک در کام تشنه گواراتر. چندان که خرسندی شان را بر خرسندی خود برتری دهم، و آرزوشان را بر آرزوی خود مقدم بدارم، و نیکویی آنان را، هرچند اندک، درباره خود بسیار شمارم، و نیکویی خود را در مورد آنان، هر چند بسیار، اندک انگارم.

صحیفه سجادیه، دعای ۲۴، ص۱۵۲.

به گفته شیخ مفید، علمای اهل سنت علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کرده‌اند و پندها، دعاها، احادیثی در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگ‌ها و روزها (تاریخ) از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است.[۶۷] گفتنی است از امام سجاد حدود سیصد حدیث در کتب اربعه شیعه آمده است.[۶۸]

مجمع جهانی اهل بیت کتابی با عنوان «کتاب شناسی امام سجاد، صحیفه سجادیه و رساله حقوق» را به چاپ رسانده که کتب مرتبط با امام سجاد(ع) را معرفی نموده است.

صحیفه سجادیه

صحیفه سجّادیّه، کتابی است که دعاهای نقل‌شده از امام سجاد(ع) را در بر دارد.[۶۹] صحیفه سجادیه در ابتدا مجموعه‌ای از ۷۵ دعا و نیایش بود که امام سجاد(ع) آنها را بر دو فرزندش، یعنی امام باقر(ع) و زید بن علی املا کرد و ازهمین‌رو نسخه اولیه آن در دو نسخه نوشته شد.[۷۰] صحیفه سجادیه را مهم‌ترین و برجسته‌ترین کتاب شیعیان بعد از نهج البلاغه[۷۱] و نیز یک دوره عمیق و کامل جهان‌بینی و مکتب دانسته‌اند.[۷۲] مرتضی مطهری اسلام‌پژوه شیعه، معتقد است دعاهای صحیفه سجادیه هم از نظر سند و هم از نظر محتوا، بسیار اعتبار دارد.[۷۳] مضمون دعاهای صحیفه سجادیه بیشتر توحیدی و درون‌مایه اصلی آنها تضرع به درگاه خدا است.[۷۴] امام سجاد در صحیفه، اصول اخلاقی و شیوه زندگی اجتماعی-سیاسی را در قالب دعا و مناجات بیان کرد[۷۵] به گونه‌ای که مردم می‌توانند با خواندن این دعاها با رویکرد سیاسی امام آشنا شوند.[۷۶] به گفته محققان علت اینکه امام سجاد این معارف را در قالب دعا بیان کرده‌ است، شرایط ویژه دوران زندگانی وی (خصوصا در زمان حکومت عبدالملک بن مروان[۷۷]) بود، که با تقیه زندگی می‌کرد.[۷۸]

صحیفه سجادیه به زبان‌های مختلفی مانند فارسی، انگلیسی، فرانسوی، اندونزیایی، ترکی، اردو، اسپانیولی، بوسنیایی، آلبانیایی و تامیلی منتشر شده است.[۷۹] به گزارش آقابزرگ تهرانی در کتاب الذریعه نزدیک به ۷۰ شرح برای صحیفه سجادیه نوشته شده است.[۸۰] مشهورترین شرح بر صحیفه را سید علیخان کبیر با عنوان ریاض السالکین نوشته و قدیمی‌ترین آنها به قلم کفعمی با عنوان «الفواید الشریفة فی شرح الصحیفة» در دسترس است.[۸۱]

رساله حقوق

رساله حقوق، یکی از آثار امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.[۸۲] این اثر را افراد مختلفی به فارسی ترجمه کرده‌اند و بارها به چاپ رسیده است.

برخی از حق های شمارش شده در این رساله از این قرار است:

  1. حق خدا
  2. حق نفس
  3. حق زبان
  4. حق نماز
  5. حق صدقه
  6. حق معلم
  7. حق رعیت
  8. حق زن
  9. حق مادر
  10. حق پدر
  11. حق فرزند
  12. حق برادر
  13. حق بنده
  14. حق همنشین
  15. حق همسایه
  16. حق وام‌خواه
  17. حق خصم بر تو
  18. حق شادکننده تو
  19. حق بدکننده
  20. حق اهل ذمه

دعای سحر مشهور به دعای ابوحمزه

این دعا را امام زین‌العابدین در سحرهای ماه رمضان می‌خواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است.[۸۳] این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است.

زیارت امین الله

زیارتنامه‌ای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است.[۸۴] این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا(از جمله نزد قبور دیگر ائمه(ع)) می‌توان آن را خواند.[۸۵]

یاران و شاگردان

شیخ طوسی اصحاب امام سجاد(ع)‌ را حدود ۱۷۰ نفر برشمرده است.[۸۶] از مهم‌ترین یاران و شاگردان او، می‌توان افراد زیر را نام برد:

  • محمد بن جبیر بن مطعم.[۹۹]

برخی از فضایل

شهادت دادن حجر الاسود به امامت او [یادداشت ۱]در منازعه‌ای که میان او و محمد بن حنفیه بر سر امامت واقع شد از مواردی است که نشانگر فضیلت امام سجاد است. قطب الدین راوندی در الخرائج این ماجرا این گونه گزارش کرده است: امام سجاد(ع) از ابن حنفیه دعوت کرد پکه هریک از آنان پیش حجرالاسود رفته و ادعای خودش را مطرح کند، حجر به امامت هرکه شهادت داد او امام است. آنجا، ابتدا محمد (به دستور امام و به احترام این که او سنش بیشتر است) پس از خواندن نماز و نیایش با خدا از سنگ خواست بر امامتش شهادت دهد، اما این اتفاق نیفتاد. سپس امام سجاد(ع) به نماز و نیایش پرداخته و به سنگ گفت بر امامتش شهادت دهد و سنگ به سخن درآمده و بر امامت علی بن حسین، بعد از حسین بن علی شهادت داد و محمد حنفیه نیز امامت آن حضرت را پذیرفت. [۱۰۰]

سخنان بزرگان اهل سنت درباره وی

علمای اهل سنت امام سجاد(ع) را دارای علم و جایگاه والا دانسته و او را ستوده‌اند. از جمله: محمد بن مسلم زهری، از تابعین و فقیه و محدث اهل سنت قرن اول و دوم هجری درباره او می‌گوید: «نه هاشمی‌ای را برتر از او و نه کسی را فقیه‌تر از او دیدم».[۱۰۱] از أبو حاتم الأعرج نیز نقل شده که هاشمی‌ای برتر از علی بن حسین(ع) ندیدم.[۱۰۲]

شافعی، پایه‌گذار مذهب شافعی، او را فقیه‌ترین مردم مدینه دانسته است.[۱۰۳] جاحظ، متکلم و ادیب معتزلی در قرن دوم و سوم قمری، نیز درباره امام گفته است: «کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید».[۱۰۴] سعید بن مسیب، از تابعین و از فقهای هفتگانه مدینه، درباره او گفته است: «باورع‌تر از او کسی ندیدم».[۱۰۵]

{author_name}
تصویر نویسنده :

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید