25 شوال سالروز شهادت جانسوز امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد
جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق(ع) (۸۳-۱۴۸ق) ششمین امام شیعیان اثنی عشری بعد از پدرش امام باقر(ع) است. وی به مدت ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) امامت شیعیان را بر عهده داشت که با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود. امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. شمار شاگردان و [حدیث|راویان]] او را ۴۰۰۰ نفر دانستهاند. بیشتر روایات اهل بیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از اینرو مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند.
امام صادق(ع) در میان پیشوایان فقهی اهل سنت نیز جایگاه بالایی دارد. ابوحنیفه و مالک بن انس از او روایت کردهاند. ابوحنیفه او را عالمترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.
امام صادق با وجود ضعف حکومت اموی و درخواست شیعیان، برضد حکومت قیام نکرد. او درخواستهای ابومسلم خراسانی و ابوسلمه را برای برعهدهگرفتن خلافت رد کرد. امام صادق(ع) در قیام عمویش زید بن علی شرکت نکرد و شیعیان را نیز از قیام پرهیز میداد؛ بااینهمه روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشت. وی به جهت فشارهای سیاسی حکومتهای اموی و عباسی از روش تقیه استفاده میکرد و به یارانش نیز چنین توصیه میکرد.
امام صادق(ع) بهمنظور ارتباط بیشتر با شیعیان، پاسخ به سؤالات شرعی آنها، دریافت وجوه شرعی و رسیدگی به مشکلات شیعیان، سازمان وکالت را تشکیل داد. فعالیت این سازمان در زمان امامان بعد گسترش پیدا کرد و در غیبت صغرا به اوج رسید. در زمان او فعالیت غالیان گسترش یافت. ایشان با اندیشه غلوّ به شدت برخورد و غالیان را کافر و مشرک معرفی کرد.
در برخی منابع آمده است امام صادق(ع) به علت احضار حکومت، به عراق سفر کرده و به کربلا، نجف و کوفه رفته است. وی قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. برخی از علماء شیعه معتقدند که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت شهید شده است. برطبق منابع روایی شیعه، وی امام کاظم(ع) را به عنوان امام بعد از خود به اصحابش شناسانده بود؛ اما بهمنظور حفظ جان وی، پنج نفر، از جمله منصور خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد. پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه شکل گرفت که اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه از آن جملهاند.
از هشتصد کتاب درباره امام صادق(ع) نام بردهاند که کتابهای اخبار الصادق مع ابی حنیفه و اخبار الصادق مع المنصور از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴) از قدیمیترین آنها است. برخی دیگر از کتابها درباره امام صادق(ع) عبارت است از: زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع) نوشته سید جعفر شهیدی، الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة نوشته اسد حیدر، پیشوای صادق از سیدعلی خامنهای و موسوعة الإمام الصادق، تألیف باقر شریف قرشی.
نام، نسب و القاب
جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، ششمین امام مذهب شیعه دوازده امامی[۱] است. مذهب اسماعیلیه، ایشان را پنجمین امام خود می داند.[۲] پدر او امام محمد باقر(ع) و مادرش ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر پسر محمد بن ابوبکر بود.[۳] برطبق نقل کشف الغمة از علمای سنی، از آنجا که نسب مادر امام صادق(ع) هم از پدر و هم از مادر به ابوبکر میرسید، امام صادق (ع) گفته است: «لقدْ ولدنی أبو بکْرٍ مرّتیْن»؛ من دو بار از ابوبکر متولد شدهام. اما برخی از جمله علامه شوشتری و محمدباقر مجلسی، این روایت را جعلی میدانند.[۴]
[یادداشت ۱] کنیه مشهور امام صادق(ع)، ابا عبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله افطح) است. با کنیههای ابو اسماعیل (ناظر به فرزند ارشدش، اسماعیل) و ابو موسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع)) نیز از او نام بردهاند.[۵]
مشهورترین لقب او «صادق» است.[۶] برطبق روایات، پیامبر اسلام(ص) این لقب را به او داده است تا از جعفر کذاب تمایز یابد؛[۷] اما برخی گفتهاند امام صادق(ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیامهای عصر خود، صادق لقب گرفته است؛ چرا که در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام بر ضد حکومت تحریک میکرد، کذّاب (دروغگو) میگفتند.[۸] در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق(ع) به کار میرفته است.[۹]
برخی از علماء اهل سنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام بردهاند.[۱۰]
زندگی نامه
امام صادق(ع) در ۱۷ ربیعالاول سال ۸۳ق در مدینه به دنیا آمد و در سال ۱۴۸ق در ۶۵ سالگی همانجا به شهادت رسید.[۱۱] برخی ولادتش را در سال ۸۰ق نوشتهاند.[۱۲] همچنین ابن قتیبة دینوری وفاتش را در سال ۱۴۶ق ثبت کرده است[۱۳] که آن را خطای در ضبط میدانند.[۱۴] درخصوص روز و ماه شهادت امام صادق(ع) اختلاف نظر وجود دارد. دیدگاه مشهور علماء متقدم شیعه[۱۵] این است که وی در ماه شوال به شهادت رسیده است؛ اما در منابع متقدم روز شهادت نیامده است.[۱۶]
طبرسی در کتاب تاج الموالید و شیخ عباس قمی در وقایع الایام، و شوشتری در کتاب رسالة فی تواریخ النبی و الآل روز شهادت را ۲۵ شوال دانستهاند.[۱۷] در مقابل دیدگاه مشهور، طبرسی در اعلام الوری[۱۸] و علامه مجلسی در بحار الانوار به نقل از کتاب مصباح کفعمی شهادت امام صادق(ع) را در ۱۵ رجب گزارش کردهاند؛ اما محققان کتاب بحار الانوار این مطلب را در کتاب مصباح نیافتهاند.[۱۹]
- همسران و فرزندان
شیخ مفید برای امام صادق(ع) ده فرزند و چند همسر برشمرده است:[۲۰]در پاره ای از منابع به نقل از امام کاظم (ع) به دختر دیگری برای امام صادق(ع) به نام حکیمه یا حلیمه اشاره شده است.[۲۱] [یادداشت ۲]
همسر | نسب | فرزندان | توضیحات |
---|---|---|---|
حمیده | دختر صاعد یا صالح | امام کاظم(ع)، اسحاق و محمد | امام کاظم(ع) هفتمین امام شیعیان امامیه است.[۲۲] |
فاطمه | دختر حسین بن علی بن حسین(ع) | اسماعیل، عبدالله افطح و ام فروة | عبدالله پس از درگذشت پدر ادعای امامت کرد و پیروان او فطحیه نام گرفتند.[۲۳] اسماعیل در زمان حیات امام صادق(ع) درگذشت ولی عدهای مرگ او را نپذیرفتند و فرقه اسماعیلیه را تشکیل دادند.[۲۴] |
همسران دیگر | - | عباس، علی، اسماء و فاطمه | به گفته شیخ مفید هر یک از این فرزندان از یک کنیز (ام ولد) بوده است.[۲۵] |
دوران امامت
خلفای دوران پیش از امامت (۱۱۴-۸۳ق) |
|
سال |
خلیفه عبدالملک بن مروان |
خلفای دوره امامت (۱۴۸-۱۱۴ق) |
|
سال |
خلیفه هشام بن عبدالملک |
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود.[۲۶] او در سفر امام باقر به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود.[۲۷] در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد [یادداشت ۳] و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند.[۲۸] در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد.[۲۹] البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت.[۳۰]
نصوص امامت
از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، نصّ (تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.[۳۱] کلینی در کتاب کافی روایاتی را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) مطرح کرده است.[۳۲]
سازمان وکالت
به عللی چون پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف اسلامی، دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع)، وی مجموعهای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام سازمان وکالت یاد میشود.[۳۳] این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند خمس، زکات، نذر و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان ائمه و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت.[۳۴] سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در غیبت صغرا به وسیله چهار نائب امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره غیبت کبرای امام زمان و مرگ وکیل چهارم او علی بن محمد سمری پایان یافت.[۳۵]
برخورد با غالیان
در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فعالیت غلات، افزایش یافت.[۳۶] آنها مقامی ربوبی برای ائمه قائل بودند یا آنها را پیامبر میدانستند. امام صادق(ع) اندیشه غلوّ را به شدت رد و مردم را از همنشینی با غالیان نهی میکردند.[۳۷] و آنان را فاسق و کافر و مشرک میدانستند.[۳۸]
در حدیثی از وی در خصوص غالیان به شیعیان توصیه شده است: «با آنها همنشینی نکنید، غذا نخورید، نیاشامید و مصافحه نکنید.»[۳۹] امام صادق(ع) درخصوص جوانان به شیعیان چنین هشدار داد: «مراقب باشید غلات(غالیان)، جوانانتان را فاسد نکنند. آنها بدترین دشمنان خدا هستند؛ خدا را کوچک میکنند و برای بندگان خدا ربوبیّت قائل میشوند.»[۴۰]
فعالیت علمی
در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت.[۴۱] این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازدهگانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند.[۴۲] فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینههای گوناگون فقه، کلام و... نقل شود.[۴۳] به گفته ابنحجر هیتمی، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود.[۴۴] ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود.[۴۵] حسن بن علی وشّاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل میکردند.[۴۶] علامه طهرانی معتقد است که پس از ارتحال پیامبر(ص) و حوادث تلخی که در رابطه با تحریف حقیقت اسلام و انحراف آن از مکتب اهلبیت(ع) رخ داد جامعه مسلمین نیاز به دو تکان وشوک و نهضت داشت یک شوک عملی به منظور بیدار ساختن امت که توسط امام حسین(ع) و نهضت او صورت گرفت و دیگری شوک علمی برای احیاء معارف قرآن و دین که این کار توسط امام صادق(ع) صورت گرفت. [۴۷][یادداشت ۴]
مذهب جعفری
در میان امامان شیعه، چه در اصول دین و چه در فروع دین، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.[۴۸] وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اربلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است.[۴۹] به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلافنظر پیدا میکردند، به سخن حضرت علی(ع) تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع میکردند.[۵۰] به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند.[۵۱] امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است.[۵۲]
در سال ۱۳۷۸ق، شیخ شلتوت رئیس دانشگاه الأزهر در مصر، در پی مکاتباتی با آیت الله بروجردی، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد.[۵۳]
مناظرات و گفتگوهای علمی
در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است.[۵۴] در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است.[۵۵] برای مثال در گفتگو با عالمی از اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند.[۵۶] همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حمران بن اعین، در زمینه ادبیات عربی با ابان بن تغلب، در فقه با زراره و در کلام با مؤمن الطّاق و هشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.[۵۷]
احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعهای از مناظرات امام صادق(ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارت است از:
- مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا[۵۸]
- مناظره با ابوشاکر دیصانی، درباره وجود خدا[۵۹]
- مناظره با ابن ابی العوجاء درباره وجود خدا[۶۰]
- مناظره با ابن ابی العوجاء درباره حدوث عالم[۶۱]
- مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی[۶۲]
- مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، بهویژه قیاس[۶۳]
- مناظره با برخی از علماء معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی[۶۴]
سیره سیاسی
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود.[۶۵] او در سفر امام باقر(ع) به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود.[۶۶] در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند.[۶۷]
دوری از قیام مسلحانه
بهرغم آنکه امامت امام صادق(ع) با ضعف و فروپاشی امویان همراه بود، وی از درگیریهای نظامی و سیاسی دوری جست و حتی دعوت به خلافت را نپذیرفت. شهرستانی در الملل والنحل گزارش کرده است که ابومسلم خراسانی پس از مرگ ابراهیم امام، در نامهای امام صادق(ع) را شایستهترین فرد برای خلافت خواند و از او دعوت کرد تا خلافت را بپذیرد؛ اما امام صادق(ع) در پاسخ نوشت: «نه تو از یاران من هستی و نه زمانه، زمانه من است».[۶۸] او پاسخ دعوت ابوسلمه برای خلافت را نیز با سوزاندن نامهاش داد.[۶۹] وی همچنین در قیامهایی که بر ضد حکومت روی داد، از جمله قیام عمویش زید بن علی، شرکت نکرد.[۷۰] بر طبق حدیثی، امام صادق(ع) نبود یاران راستین را علت خودداری از قیام شمرده است.[۷۱]در برخی روایات حضرت تعداد۱۷ نفر و گاه ۵ نفر را برای قیام کافی دانسته است و در برابر اصرار برخی از یاران برای قیام به آنها میفرمود ما بهتر از شما و دیگران میدانیم که چه زمانی و چه وظیفهای داریم. [۷۲][یادداشت ۵]
- اختلاف با عبدالله بن حسن مثنی
در سالهای پایانی حکومت بنیامیه، گروهی از بنیهاشم از جمله عبدالله بن حسن مثنی و پسرانش و سفاح و منصور در ابواء جمع شدند تا برای قیام برضد حکومت، با یکی از خودشان بیعت کنند. در این جلسه عبدالله پسرش محمد را مهدی معرفی کرد و از حاضران خواست با او بیعت کنند.
امام صادق(ع) وقتی از این داستان مطلع شد، گفت: پسر تو مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. عبدالله از سخنان وی خشمگین شد و او را به حسادت متهم کرد. امام صادق(ع) قسم خورد که از روی حسادت سخن نمیگوید و گفت که پسران او کشته میشوند و خلافت به سفاح و منصور میرسد.[۷۳] رسول جعفریان ریشه اختلاف میان فرزندان امام حسن(ع) و فرزندان امام حسین(ع) را همین داستان دانسته است.[۷۴]
رابطه با حاکمان
با وجود دوری امام صادق(ع) از قیام مسلحانه برضد حکومتها، وی روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشته است. زمانی که همراه پدرش امام محمد باقر(ع) به حج رفته بود، در مراسم حج، اهل بیت(ع) را برگزیدگان خدا معرفی و به دشمنی خلیفه هشام بن عبدالملک با اهل بیت(ع) اشاره کرد.[۷۵] وی در پاسخ به منصور دوانیقی که از او خواست مانند دیگر مردم نزد او برود، نوشت: ما چیزی نداریم که به جهت آن از تو بترسیم و تو چیزی از امور اخروی نداری که ما به جهت آن به تو امیدوار باشیم و نه تو در نعمتی هستی که ما آن را به تو تبریک گوییم و نه باور داری که در مصیبتی هستی که آن را به تو تسلیت گوییم. پس چرا نزد تو بیاییم؟![۷۶]
آتش زدن خانه امام صادق(ع)
بنابر روایتی از کتاب کافی، هنگامی که حسن بن زید والی مکه و مدینه بود، به دستور منصور عباسی، خانه امام صادق(ع) را آتش زد. طبق این روایت در این آتشسوزی در و دهلیز خانه امام(ع) در آتش سوخت و امام(ع) در حالی که از میان آتش عبور میکرد، از خانه خارج شد و گفت:
-
- من فرزند اعراق الثّری (لقب حضرت اسماعیل)(به معنای کسی که فرزندان ونسلش مانند رگ وریشه درزمین پراکندهاند.) هستم. من فرزند ابراهیم خلیل الله هستم.[۷۷]
البته طبری نوشته است که منصور در سال ۱۵۰ق یعنی دو سال پس از شهادت امام صادق(ع)، حسن بن زید را حکمران مدینه کرده است.[۷۸]
بهکارگیری شیوه تقیه
بهجز دهه سوم قرن دوم قمری که با فروپاشی خلافت بنیامیه همزمان بود، خلفای اموی و عباسی همواره فعالیتهای امام صادق(ع) و یارانش را زیر نظر داشتند. فشارهای سیاسی در اواخر زندگی امام صادق(ع) بیش از پیش شد.[۷۹] طبق برخی روایات مأموران منصور دوانیقی کسانی را که با شیعیان امام صادق(ع) در ارتباط بودند، شناسایی میکردند و گردن میزدند. ازاینرو امام صادق(ع) و یارانش از روش تقیه استفاده میکردند.[۸۰]
امام صادق(ع) به سفیان ثوری که به دیدار او آمده بود، توصیه کرد به جهت آنکه هردوی آنها را حکومت تحتنظر گرفته است، برود.[۸۱] در حدیث دیگری امام صادق(ع) از ابان بن تغلب خواسته است که در پاسخ به پرسشهای فقهی مردم، برای آنکه مشکلی پیش نیاید، دیدگاههای علماء اهل سنت را برایشان نقل کند.[۸۲] همچنین روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید میکنند. در برخی از آنها تقیه در جایگاهی برابر با نماز قرار گرفته است.[۸۳]از نظر آیت الله خامنهای تحلیلگر سیره معصومان، نمودارهای مهم و برجسته زندگی امام صادق(ع) عبارتند از:
- تبیین وتبلیغ مسألهی امامت به منظور نفی مستقیم و صریح حکّام زمان و معرفی خویشتن به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم.
- تبلیغ و بیان احکام دین به شیوهی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی به شکلی متمایزتر و صریحتر و صحیحتر از آنچه در زندگی دیگر امامان میتوان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همهی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفتهاند، بر این سخن همداستان هستند که امام صادق(ع) وسیعترین - یا یکی از وسیعترین- حوزههای علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
- وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک–سیاسی به روال بینش شیعی. تشکیل و رهبری مخفیانه شبکهی تبلیغاتی وسیع به منظور اشاعهی امامت آلعلی(ع) و تبیین درست مسألهی امامت؛ شبکهای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسألهی امامت عهدهدار بود.[۸۴]
خصوصیات اخلاقی، کرامات و فضایل
در منابع روایی در زمینه ویژگیهای اخلاقی امام صادق(ع) گزارشهایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه، امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهل بیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است.[۸۵] مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته است: در مدتی که پیش امام صادق(ع) میرفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزهداری و ذکرگفتن دیده است.[۸۶]
به گزارش بحار الانوار امام در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و چون سپاسگزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم میارزید، به وی بخشید.[۸۷] روایتهایی نیز از انفاقهای پنهانی امام صادق(ع) در دست است. به نوشته کتاب کافی، او شبها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه میریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر میبرد و میان آنها تقسیم میکرد.[۸۸] ابوجعفر خثعمی نقل کرده است که امام صادق(ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از بنیهاشم بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن دعا کرد و از امام صادق(ع) گله کرد که با وجود ثروتش چیزی به او نمیدهد.[۸۹] ابوعبدالله بلخی نیز نقل کرده است که روزی امام صادق(ع) به درخت نخل پوسیدهای خطاب کرد که ای نخلی که مطیع پروردگارت هستی از آنچه خداوند در تو قرار داده ما را اطعام کن، در آن حال از آن درخت خرماهای رنگارنگ بر ما بارید.[۹۰]
سفر به عراق
امام صادق(ع) در زمان حکومت سفّاح و نیز حکومت منصور دوانیقی به علت احضار حکومت، سفرهایی به عراق داشته است. او در این سفرها به کربلا، نجف، کوفه و حیره هم رفته است.[۹۱] محمد بن معروف هلالی نقل کرده است که در سفر امام صادق(ع) به حیره، مردم به شدت از او استقبال کردهاند؛ بهگونهای که تا چند روز به جهت ازدحام مردم، نتوانسته است امام را ملاقات کند.[۹۲]
محراب امام صادق(ع) در مسجد کوفه که در بخش شرقی مسجد، نزدیک قبر مسلم بن عقیل قرار دارد و محراب او در مسجد سهله از جمله یادگارهای وی در عراق است.[۹۳] امام صادق(ع) قبر امام حسین(ع) در کربلا را زیارت کرده است.[۹۴] در ساحل رود حسینیه در شهر کربلا، بنایی است که محرابی منسوب به امام صادق(ع) در آن قرار دارد.[۹۵]
در برخی روایات از زیارتهای امام صادق(ع) از قبر امام علی(ع) سخن آمده است.[۹۶] او قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. به گفته کلینی، وی روزی یزید بن عمرو بن طلحه را به مکانی میان حیره و نجف برد و قبر جدش حضرت امام علی(ع) را به او نشان داد.[۹۷] شیخ طوسی نیز نقل کرده است امام صادق(ع) نزد قبر امام علی(ع) آمد، نماز خواند و سپس مکان قبر را به یونس بن ظبیان نشان داد.[۹۸]
شاگردان و راویان
شیخ طوسی در رجال خود از حدود ۳۲۰۰ راوی برای امام صادق(ع) نام میبرد.[۹۹] شیخ مفید در کتاب الارشاد شمار راویان او را به چهار هزار نفر میرساند.[۱۰۰] گفتهاند ابنعقده کتابی در خصوص راویان امام صادق(ع) داشته است که در آن نام ۴۰۰۰ راوی آمده است.[۱۰۱]
بیشتر نویسندگان اصول اربعمائه (اصول چهارصدگانه شیعه)، شاگردان امام صادق(ع) بودهاند.[۱۰۲] همچنین در مقایسه با دیگر ائمه، وی بیشترین شاگرد را از میان اصحاب اجماع داشته است که مورداعتمادترین راویان ائمه هستند.[۱۰۳] برخی از مشهورترین شاگردان امام صادق(ع) که جزو اصحاب اجماع هستند، عبارتند از:
از روایتی که کشّی درباره مناظره شاگردان امام صادق(ع) نقل کرده است، به دست میآید که برخی شاگردان او در زمینههای خاصی تخصص داشتهاند.[۱۰۵] طبق این روایت حمران بن اعین در علوم قرآنی، ابان بن تغلب در ادبیات عرب، زراره در فقه و مؤمن الطّاق و هشام بن سالم در کلام تخصص داشتهاند.[۱۰۶] برخی دیگر از شاگردان امام صادق(ع) که در زمینه کلام تخصص داشتند، عبارتاند از حمران بن اعین، قیس ماصر و هشام بن حکم.[۱۰۷]
اهل سنت
برخی از علماء و ائمه فقهی اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بودهاند. شیخ طوسی در رجال خود، ابوحنیفه را در شمار شاگردان و اصحاب امام نام برده است.[۱۰۸] ابن ابیالحدید معتزلی نیز او را از شاگردان امام صادق(ع) دانسته است.[۱۰۹] شیخ صدوق از مالک بن انس نقل کرده است که وی مدتی نزد امام صادق(ع) میرفته و از او حدیث میشنیده است.[۱۱۰] مالک بن انس در کتاب موطّأ از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده است.[۱۱۱]
ابن حجر هیتمی نوشته است عالمان بزرگ اهل سنت، چون ابوحنیفه، یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک بن انس، سفیان بن عیینة، سفیان ثوری، شعبة بن الحجاج و ایوب سختیانی از امام صادق(ع) روایت کردهاند.[۱۱۲] در کتاب «الائمة الاربعه» هم حضور مالک بن انس در مدینه و استفاده از درس کسانی چون امام صادق(ع)، از عوامل رشد علمی او شمرده شده است.[۱۱۳]
احادیث مشهور
برخی از احادیث مشهور امام صادق(ع) به شرح زیر است:
- حدیث حجّ: امام صادق (ع) کیفیّت حجّ پیامبر را از پدر خود روایت کرده است. این حدیث طولانی در میان اهل سنّت و شیعه بسیار مشهور است و در مصادر متعدّد از راویان بسیاری نقل شده است.[۱۱۴]
- حدیث توحید مفضّل: توحید مفضّل حدیثی طولانی که امام صادق(ع) در چهار جلسه درباره مسائلی چون آفرینش جهان، خلقت انسان و شگفتیها و حکمتهای آنها به مفضل بن عمر املا کرده است.[۱۱۵]
- حدیث عنوان بصری: در حدیث عنوان بصری، امام صادق(ع) پس از تعریف عبودیت، دستورالعملهایی را در زمینههای ریاضت نفس، بردباری و علم، به شخصی به نام عنوان بصری گفته است.[۱۱۶]
- مقبوله عمر بن حنظله:[۱۱۷] برخی از فقیهان شیعه، از این حدیث معیارهایی برای حل تعارض روایات به دست آوردهاند.[۱۱۸] طرفداران نظریه ولایت فقیه نیز برای اثبات آن به این حدیث استناد میکنند.[۱۱۹]
دیدگاه اهل سنت درباره امام صادق(ع)
امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت جایگاه بالایی داشته است. ابوحنیفه از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.[۱۲۰] به نقل ابن شهر آشوب، مالک بن انس گفته است: از جهت فضل، علم و عبادت و ورع، هیچ چشم و گوشی برتر از جعفر بن محمد ندیده و نشنیده است.[۱۲۱] از نظر شهرستانی در کتاب الملل والنحل امام صادق(ع)«دارای علمی است کثیر و فراوان در امور دین، و دانش و درایتی کامل در حکمت، و زهد بلندمرتبهای در دنیا، و ورع و خودداری تامّ و تمام از شهوات، که مدتی در مدینه اقامت کرد، و شیعیان و منتسبین به خود را از علم خود بهرهمند ساخت و بر موالیان و خاصّان خود، اسرار علوم و مخفیّات دانش را إفاضه کرد. و او کسی است که در اقیانوس بیکران معرفت غرق بود و طمع در شطّ آب نداشت، و به أعلا ذروۀ حقیقت ارتفاع یافته بود و از سقوط و نزول در درجات دنیوی ترس و واهمه نداشت.[یادداشت ۶] [۱۲۲]
به گفته ابن ابی الحدید، علماء اهل سنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، احمد بن حنبل و شافعی با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بودهاند و ازاینرو فقه اهل سنت در فقه شیعه ریشه دارد.[۱۲۳] با این همه، در فقه اهل سنت، با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق(ع) چون اوزاعی و سفیان ثوری، به دیدگاههای او توجه نشده است.[۱۲۴] برخی از علماء شیعه چون سید مرتضی بدین جهت به علماء اهل سنت انتقاد کردهاند.[۱۲۵]
شهادت
وصیت امام صادق
بنابر احادیث، امام صادق(ع) بارها امام کاظم(ع) را به عنوان امام بعد از خود به اصحاب خاصش معرفی کرده بود؛[۱۳۰] اما به جهت سختگیریهای عباسیان و به منظور حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر، از جمله خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد.[۱۳۱] ازاینرو برخی از اصحاب برجسته امام صادق(ع) مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز درباره جانشین امام صادق(ع) مردد بودند. آنان ابتدا سراغ عبدالله افطح رفتند و از او سؤالاتی پرسیدند؛ اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و امامت او را پذیرفتند.[۱۳۲]
انشعاب در شیعه
پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه به وجود آمد و هر گروه یکی از پسران او را امام شمردند. بیشتر شیعیان، امامت امام موسی کاظم(ع) را به عنوان امام هفتم پذیرفتند.[۱۳۳] گروهی از شیعیان، مرگ اسماعیل، پسر ارشد امام صادق(ع) را انکار کرده، او را شایسته امامت میدانستند. شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر اسماعیل، محمد را امام دانستند. این گروه به اسماعیلیه شهرت یافتند. برخی دیگر عبدالله افْطح، دومین پسر امام صادق(ع)، را امام دانسته، به فطحیه مشهور شدند؛ اما پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق(ع) رخ داد، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و فرقه ناووسیه را به وجود آوردند. عدهای هم به امامت محمد دیباج، دیگر فرزند امام صادق(ع)، معتقد شدند.[۱۳۴]
تعطیلی رسمی سالروز شهادت در ایران
در ایران سالروز شهادت امام صادق(ع) تعطیل رسمی است. این تعطیلی با پیشنهاد آیت الله کاشانی و دستور دکتر مصدق انجام شده است.[۱۳۵] امروزه برخی از مراجع تقلید ایران در قم، در سالروز شهادت امام صادق(ع) در هیئتهای عزاداری حضور مییابند و با پای پیاده به حرم حضرت معصومه(س) میروند.[۱۳۶]
تألیفات امام صادق(ع)
در برخی از کتابهای حدیثی شیعه رسالهها یا نامههای بلندی از امام صادق(ع) گزارش شده است که در صحت بعضی از آنها تردید هست، اما بعضی دیگر در کتبی چون الکافی آمده و از اعتبار بالایی برخوردارند.[۱۳۷] برخی از این رسالهها عبارتاند از:
- رساله امام صادق(ع) به اصحاب. این رساله شامل توصیههایی به شیعیان در زمینههای مختلف است و در کتاب کافی آمده است.[۱۳۸]
- رساله شرایع الدین به روایت اعمش. این رساله درباره اصول و فروع دین است. آن را ابن بابویه نقل کرده است.
- قطعهای از یک نامه در زمینه تفسیر
- قطعهای از یک نامه به اهل قیاس در نقد آنان
- الرسالة الأهوازیه. این نامه برای نجاشی والی اهواز نوشته شده است. متن آن در کتاب کشف الریبه نوشته شهید ثانی آمده است.
- توحید المفضّل یا کتاب فکّر. این رساله حاصل سخنان امام صادق(ع) درباره خداشناسی برای مفضّل بن عمر است که به جهت تکرار عبارت «فکّر یا مفضّل» (فکر کن ای مفضل) در آن، در گذشته به «کتاب فکّر» شهرت داشت.
- رساله اهلیلجه. در این رساله امام صادق(ع) با پزشکی هندی درباره اثبات وجود خدا گفتگو کرده است.
- متن مشهور به تفسیر امام صادق(ع)
- تفسیر النعمانی.[۱۳۹]
کتابهایی نیز وجود دارد که شاگردان امام صادق(ع) از سخنان او تألیف کردهاند. برخی از آنها که به چاپ رسیدهاند، عبارتاند از:
- «الجعفریات» یا «الاشعثیات» نوشته محمد بن محمد بن اشعث
- نثر الدرر. متن این کتاب را ابن شعبه حرّانی در تحف العقول آورده است.
- الحکم الجعفریه
- مجموعهای از کلمات قصار (جملات کوتاه) به روایت سلمان بن ایوب که متن آن در کتاب فرائد السمطین جوینی آمده است.[۱۴۰]
کتابشناسی
کتابهای فراوانی درباره امام صادق(ع)، نگارش یافته است. در کتاب «کتابشناسی امام جعفر صادق(ع)»، حدود هشتصد عنوان کتاب چاپی نام برده شده است.[۱۴۱] کتابهای «اخبار الصادق مع ابی حنیفه» و «اخبار الصادق مع المنصور» از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴) و «اخبار جعفر بن محمد» از عبدالعزیز یحیی جلودی (قرن ۴) قدیمیترین کتابها در این زمینه است.[۱۴۲] برخی از کتابها درباره امام صادق(ع) عبارتاند از:
- الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة، نوشته اسد حیدر. این کتاب با عنوان امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه، به زبان فارسی ترجمه شده است؛[۱۴۳]
- کتابنامه امام صادق(ع) از رضا استادی
- الإمام الصادق، نوشته محمدحسین مظفر. این کتاب را سیدابراهیم سیدعلوی با عنوان صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق(ع)، به زبان فارسی برگردانده است.[۱۴۴]
- الإمام جعفر الصادق، تألیف عبدالحلیم الجندی
- زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع)، نوشته سید جعفر شهیدی
- پرتوی از زندگانی امام صادق(ع)، نوشته نورالله علیدوست خراسانی
- پیشوای صادق، از سیدعلی خامنهای
- موسوعة الإمام الصادق، تألیف باقر شریف قرشی
- موسوعة الامام جعفر الصادق نوشته سیدمحمدکاظم قزوینی. تاکنون پانزده جلد این کتاب چاپ شده است. این مجموعه قرار است ۶۰ جلد باشد.[۱۴۵]
- موسوعة الإمام جعفر الصادق، نوشته هشام آل قطیط
- مغز متفکر جهان شیعه، نوشته ذبیح الله منصوری. نویسنده نگارش کتاب را به مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ نسبت داده و خود را مترجم آن معرفی کرده است؛ اما برخی این سخن را نادرست دانسته و گفتهاند چنین کتابی وجود خارجی ندارد.[۱۴۶]
گزیده سخنان
امام صادق علیه السلام: أرْبعةٌ الْقلیل منْها کثیرٌ النّار الْقلیل منْها کثیرٌ و النّوْم الْقلیل منْه کثیرٌ و الْمرض الْقلیل منْه کثیرٌ و الْعداوة الْقلیل منْها کثیرٌ. چهار چیز است که اندک آن هم بسیار است: آتـش،خواب و بیـماری و دشـمنى، . خصال شیخ صدوق، ص۲۳۸
- صلاح زندگانى فردى و معاشرت اجتماعى، پیمانه پرى است که دو سومش زیرکى و یک سـومش چشم پـوشى است. [۱۴۷]
- برادران خود را با دو صفت امتحان کنید، که اگر آن دو صفت را داشتند به دوستى و رفاقت خود با آنها ادامه دهید وگرنه از آنان دورى کنید ، دورى کنید، دورى کنید: ۱ ـ مراقبت بر نماز اول وقت. ۲ ـ نیکى به برادران چه در سختى وتنگدستى، چه درهنگام آسایش وگشایش .
نظر دهید