• 1403/06/13 - 07:35
  • 106
  • زمان مطالعه : 51 دقیقه

28 صفر شهادت جانسوز نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) و امام حسن مجتبی (ع) تعزیت باد

حسن بن علی بن ابی‌طالب(ع) مشهور به امام حسن مجتبی (۳-۵۰ق) دومین امام شیعیان که ۱۰ سال (۴۰-۵۰قامام و حدود ۷ ماه خلیفه مسلمانان بود. اهل سنت او را آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانسته‌اند.

حسن بن علی نخستین فرزند امام علی(ع) وفاطمه زهرا(س) و نخستین نوه پیامبر(ص) است. بنابر گزارش‌های تاریخی، نام «حسن» را پیامبر(ص) برای او برگزید و او را بسیار دوست داشت. او هفت سال از عمر خود را با پیامبر(ص) همراه بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت.

فضایل امام حسن(ع) در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. او یکی از اصحاب کسا است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شد و شیعیان آنان را معصوم می‌دانند. آیه اطعام، آیه مودت، و آیه مباهله نیز درباره او و پدر و مادر و برادرش نازل شده است. او دو بار تمام دارایی‌اش را در راه خدا بخشید و سه بار نیمی از اموالش را به نیازمندان داد. گفته‌اند به سبب همین بخشندگی‌ها، او را «کریم اهل بیت» خوانده‌اند. او ۲۰ یا ۲۵ بار پیاده به حج رفت.

از زندگی او در دوران خلیفه اول و دوم خبر چندانی در دسترس نیست. به دستور خلیفه دوم به عنوان شاهد، در شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم حاضر بود. گزارش‌هایی نیز از شرکت او در برخی جنگ‌ها در دوره خلیفه سوم وجود دارد. او در شورش‌های اواخر خلافت عثمان، به دستور امام علی(ع) به محافظت از خانه خلیفه پرداخت. در دوره خلافت امام علی(ع) همراه او به کوفه رفت و در جنگ‌های جمل و صفین از فرماندهان سپاه بود.

حسن بن علی در ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری، و پس از شهادت امام علی(ع)، به امامت رسید و در همان روز، بیش از چهل هزار نفر با او برای خلافت بیعت کردند. معاویه، خلافت او را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت کرد. امام مجتبی(ع) سپاهی به فرماندهی عبید الله بن عباس به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت. معاویه تلاش کرد با طرح شایعاتی میان سپاهیان امام حسن(ع)، زمینه را برای برقراری صلح فراهم کند. در این شرایط، امام حسن(ع) مورد سوءقصد یکی از خوارج قرار گرفت و زخمی شد و برای مداوا به مدائن انتقال یافت. همزمان، گروهی از سران کوفه به معاویه نامه نوشتند و قول دادند حسن بن علی را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند. معاویه نیز نامه‌های کوفیان را برای حسن بن علی(ع) فرستاد و به او پیشنهاد صلح داد. امام مجتبی(ع) صلح و واگذاری خلافت به معاویه را پذیرفت به این شرط که معاویه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل نماید و برای خود جانشین تعیین نکند و همه مردم از جمله شیعیان علی(ع) در امنیت باشند. بعدها معاویه به هیچ‌یک از این شرط‌ها عمل نکرد. صلح با معاویه، نارضایتی شماری از یاران امام حسن(ع) را در پی داشت و حتی برخی، او را «مذلّ المؤمنین» (خوار کننده مومنان) خواندند.

او پس از ماجرای صلح در سال ۴۱ قمری، به مدینه بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. او در مدینه مرجعیت علمی را بر عهده داشت و بنابر برخی گزارش‌ها از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بود.

وقتی معاویه تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده (همسر امام حسن(ع)) فرستاد تا امام را مسموم کند. گفته‌اند حسن بن علی(ع) ۴۰ روز پس از مسموم شدن به شهادت رسید. بنابر نقلی، او وصیت کرده بود کنار قبر پیامبر(ص) دفن شود ولی مروان بن حکم و عده‌ای از بنی امیه مانع این کار شدند. پیکر او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

مجموع سخنان و مکتوبات امام مجتبی(ع) و نام ۱۳۸ نفر از کسانی که از او روایت کرده‌اند، در کتاب مسند الامام المجتبی(ع) گردآوری شده است.

آشنایی اجمالی

حسن بن علی بن ابی‌طالب نخستین فرزند امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نخستین نوه پیامبر اسلام(ص) است.[۱] نسب او به بنی‌هاشم و قریش می‌رسد.[۲]

  • نام، کنیه، القاب

واژه «حسن» به معنای نیکو است. این نام را پیامبر(ص) برای او برگزید.[۳] در روایاتی آمده است، این نامگذاری به فرمان الهی انجام شد.[۴] نام‌های حسن و حسین معادل شبّر و شبیر (یا شبّیر)،[۵] نام پسران هارون است[۶] که قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقه‌ای نداشت.[۷]

کنیه او را «ابومحمد» و «ابوالقاسم» گفته‌اند[۸] و برای او القابی همچون مجتبی (برگزیده) و سیّد (سرور) و زکیّ (پاکیزه) برشمرده‌اند.[۹] القابی نیز مشترک میان حسنین است از جمله «سیّد شباب اهل الجنة» و «ریحانة نبیّ الله»[۱۰] و «سبط».[۱۱] در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: «حسن یکی از اسباط است».[۱۲] واژه سبط را در روایات و برخی آیات قرآن به معنای امام و نقیبی دانسته‌اند که از طرف خداوند برگزیده شده و از نسل پیامبران است.[۱۳]

امامت

حسن بن علی دومین امام شیعیان است. او بعد از شهادت امام علی (ع) در ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری، به امامت رسید و به مدت ۱۰ سال این مقام را بر عهده داشت.[۱۴] شیخ کلینی (درگذشته ۳۲۹ق) در کتاب کافی مجموعه روایات مربوط به نصب حسن بن علی به امامت را گردآوری کرده است.[۱۵] بر اساس یکی از این روایات، امام علی(ع) پیش از شهادت و در حضور فرزندان خود و بزرگان شیعه، کتاب و سلاح (از ودایع امامت) را به فرزندش حسن داد و اعلام کرد که پیامبر به او فرمان داده که حسن را وصیّ خود قرار دهد.[۱۶] بنابر روایتی دیگر، امام علی(ع) هنگام حرکت به سوی کوفه برخی از ودایع امامت را نزد ام سلمه امانت گذاشت و امام حسن(ع) پس از بازگشت از کوفه، آنها را از وی تحویل گرفت.[۱۷] شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق) نیز در کتاب ارشاد گفته است حسن(ع) وصیّ پدرش در میان فرزندان و اصحاب وی بوده است.[۱۸][۱۹] و نیز حدیث دوازده خلیفه[۲۰] استدلال شده است.[۲۱] امام حسن(ع) در چند ماه اولیه دوران امامت، ساکن کوفه و عهده‌دار منصب خلافت بود.

دوران کودکی و جوانی

بنابر قول مشهور،[۲۲] ولادت امام حسن(ع)، ۱۵ رمضان سال سوم هجری است. کلینی و شیخ طوسی تولد وی را سال دوم هجرت دانسته‌ است.[۲۳] او در مدینه به دنیا آمد[۲۴] و پیامبر در گوش او اذان گفت[۲۵] و در هفتمین روز ولادتش، گوسفندی را برای او عقیقه کرد.[۲۶]

بر اساس پاره‌ای از گزار‌ش‌های اهل سنت، امام علی(ع) پیش از آنکه پیامبر(ص) نام حسن را برای فرزند او انتخاب کند، نام حمزه[۲۷] یا حرب[۲۸] را برای او در نظر گرفته بود ولی وقتی پیامبر از نام او پرسید، گفت در نامگذاری فرزندش، بر رسول خدا پیشی نمی‌گیرد.[۲۹] باقر شریف قرشی از پژوهشگران شیعه دلایلی در رد این گزارش‌ها برشمرده است.[۳۰]

آیین گرگیعان

آیین گرگیعان از آیین‌های سنتی جنوب ایران است که همه ساله در شب ۱۵ رمضان و هم‌زمان با ولادت امام حسن(ع) در جنوب ایران برگزار می‌شود.[۳۱] گفته شده این آیین از دوران پیامبر(ص) به جا مانده است که با تولد امام حسن(ع) و خوش حالی رسول خدا برای تولد اولین نوه‌اش، مردم برای عرض تبریک به امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به در خانه‌شان می‌رفتند و کم‌کم به صورت مناسبتی هر ساله در میان مسلمانان رواج یافت.[۳۲]

دوره کودکی

از دوره کودکی و نوجوانی حسن بن علی(ع) اطلاع چندانی در دست نیست.[۳۳] او کمتر از هشت سال از عمرش را در دوران پیامبر سپری کرد و از این جهت نام او در زمره آخرین طبقهٔ صحابه ذکر شده است.[۳۴] گزارش‌های مربوط به محبت بسیار پیامبر(ص) به او و برادرش حسین(ع) در بیشتر منابع شیعه و اهل سنت آمده است.[۳۵]

از مهم‌ترین حوادث این دوره، حضور او به همراه پدر و مادر و برادرش در ماجرای مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران است. او و برادرش، مصداق واژه «أبْناءنا» در آیه مباهله بودند.[۳۶] به گفته سید جعفر مرتضی او در بیعت رضوان نیز حضور داشت و با پیامبر بیعت کرد.[۳۷] آیاتی از قرآن درباره او و دیگر اصحاب کساء نازل شده است.[۳۸][۳۹] گفته‌اند او در هفت سالگی در مجلس پیامبر(ص) حضور می‌یافت و آنچه بر پیامبر وحی می‌شد را برای مادرش بازگو می‌کرد.[۴۰]

از سلیم بن قیس (درگذشته اواخر قرن اول هجری) نقل شده است پس از رحلت رسول خدا(ص) که ابوبکر خلافت را به دست گرفت، حسن بن علی به همراه پدر، مادر و برادرش، شبانه به در خانه انصار می‌رفتند و آنان را به یاری امام علی(ع)، فرامی‌خواندند.[۴۱] همچنین گفته‌اند او به نشستن ابوبکر بر منبر پیامبر(ص) اعتراض داشت.[۴۲]

دوره جوانی

گزارش‌های مربوط به دوره جوانی امام حسن(ع) محدود است، از جمله در «الامامة و السیاسة» آمده است که به دستور خلیفه دوم، حسن بن علی در شورای شش نفره تعیین خلیفه به عنوان شاهد حضور داشت.[۴۳]

در برخی منابع اهل سنت آمده است که حسنین در جنگ افریقیه در سال ۲۶ قمری[۴۴] و جنگ طبرستان در سال ۲۹ قمری یا ۳۰ق[۴۵] حضور داشته‌اند. این گونه روایات، موافقان و مخالفانی داشته است. جعفر مرتضی عاملی با توجه به اشکالات سندی آنها و نیز مخالفت امامان(ع) با شیوه فتوحات، آنها را ساختگی دانسته و اجازه ندادن امام علی(ع) به حسنین برای ورود به میدان جنگ در صفین را تاییدی بر آن شمرده است.[۴۶] ویلفرد مادلونگ بر این باور است که امام علی(ع) احتمالاً می‌خواسته است فرزندش حسن را در سن جوانی با امور جنگی آشنا کند و به تجربیات جنگی‌اش بیفزاید.[۴۷]

از دیگر گزارش‌های مربوط به این دوره آن است که هر گاه مردم از عثمان نزد علی(ع) شکایت می‌بردند، او فرزندش حسن را نزد عثمان می‌فرستاد.[۴۸] بنابر نقل بلاذری، در ماجرای شورش مردم در اواخر خلافت عثمان، که به محاصره خانه او و بستن آب بر او و در نهایت کشته شدنش انجامید، حسن بن علی و برادرش، به دستور امام علی(ع)، در کنار عده‌ای دیگر به محافظت از خانه عثمان پرداختند.[۴۹] به گفته قاضی نعمان مغربی (درگذشته ۳۶۳ق) و نویسنده دلائل الامامة، پس از آنکه شورشیان آب را بر عثمان بستند، امام مجتبی(ع) به دستور پدر، به خانه عثمان آب رسانده است.[۵۰] گزارش‌هایی از زخمی شدن حسن بن علی در این ماجرا حکایت دارد[۵۱] ولی برخی علمای شیعه همچون علامه امینی این گزارش‌ها را ساختگی دانسته‌اند.[۵۲] سید مرتضی پس از تردید در اینکه امیرالمؤمنین(ع)، حسنین(ع) را برای دفاع از عثمان فرستاده باشد، علت این اقدام را جلوگیری از قتل عمدی خلیفه و رساندن آب و غذا به خانواده او می‌داند، نه جلوگیری از برکناری او از خلافت، چرا که او به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع شدن از خلافت بود.[۵۳]

 

همسران و فرزندان

گزارش‌ها درباره شمار همسران و فرزندان حسن بن علی(ع) متفاوت است. با وجود آنکه منابع تاریخی، حداکثر نام ۱۸ همسر برای امام حسن(ع) ذکر کرده‌اند،[۵۴] ارقامی مانند ۲۵۰،[۵۵] ۲۰۰،[۵۶] ۹۰[۵۷] و ۷۰[۵۸] برای تعداد همسران وی ذکر شده است.

برخی منابع با اشاره به کثرت ازدواج و طلاق وی، او را «مطلاق» (بسیار طلاق دهنده) خوانده‌اند.[۵۹] افزون بر آن گفته‌اند حسن بن علی(ع) کنیزانی داشته و از برخی آنها صاحب فرزند شده است.[۶۰]

بحث مطْلاق بودن امام حسن(ع) در برخی منابع کهن و معاصر مورد نقد تاریخی، سندی و محتوایی قرار گرفته است.[۶۱] به گفته مادلونگ نخستین کسی که شایع کرد امام حسن(ع) ۹۰ همسر داشته، «محمد بن کلبی» بوده و این عدد را نیز «مدائنی» (درگذشته ۲۲۵ق) ساخته است. در عین حال خود کلبی تنها از یازده زن نام برده که ازدواج پنج نفر از آنان با امام حسن(ع) مشکوک است.[۶۲] قرشی این اخبار را برساخته عباسیان با هدف مقابله با سادات حسنی دانسته است.[۶۳]

در تعداد فرزندان امام مجتبی(ع) نیز اختلاف است. شیخ مفید تعداد فرزندان او را ۱۵ تن ذکر کرده است.[۶۴]

همسر فرزندان
جعده -
ام بشیر زید، ام الحسن و ام الحسین
خوله حسن مثنی
ام اسحاق حسین، طلحه و فاطمه
نفیله یا رمله عمر، قاسم و عبدالله
چند همسر دیگر عبدالرحمن، ام عبدالله، فاطمه، ام سلمه و رقیه

طبرسی فرزندان امام حسن(ع) را ۱۶ نفر دانسته و ابوبکر را نیز از فرزندان وی برشمرده است که در واقعه عاشورا به شهادت رسید.[۶۵]

  • نسل امام حسن

نسل امام حسن (ع) از حسن مثنی، زید، عمر و حسین اثرم ادامه یافت. نسل حسین و عمر پس از مدتی از بین رفت و تنها نسل حسن مثنی و زید بن حسن باقی ماند.[۶۶] فرزندان او را سادات حسنی می‌نامند.[۶۷] بسیاری از آنها در طول تاریخ تحرکات اجتماعی و سیاسی داشته‌ و در سده دوم و سوم، قیام‌هایی بر ضد حکومت عباسی انجام داده و حکومت‌هایی در نقاط مختلف کشورهای اسلامی بر پا کرده‌اند. این سلسله از سادات در برخی مناطق همچون مراکش به شرفاء معروف‌‌اند.[۶۸]

سکونت در کوفه، خلافت امام علی(ع)

امام مجتبی در دوره پنج ساله خلافت امیرالمومنین(ع) در همه مراحل در کنار پدر حضور داشت.[۶۹] بنابر نقل کتاب الاختصاص حسن بن علی(ع) پس از بیعت مردم با امام علی، به درخواست پدر بر منبر رفت و برای مردم سخن گفت.[۷۰] از گزارش وقعة صفین در مورد نخستین روزهای ورود امام علی(ع) به کوفه برمی‌آید که حسن بن علی نیز همراه پدر، در کوفه اقامت گزیده است.[۷۱]

  • در جنگ جمل

در برخی گزارش‌ها آمده است، پس از شورش ناکثین و حرکت امام علی(ع) و سپاهیانش برای مقابله با آنها، حسن بن علی در میانه راه از پدر خواست که از این جنگ بپرهیزد.[۷۲] بنابر نقل شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق)، امام حسن(ع) از سوی پدر مامور شد به همراه عمار بن یاسر و قیس بن سعد مردم کوفه را برای پیوستن به سپاه امام علی(ع) بسیج کند.[۷۳] او در کوفه برای مردم خطبه‌ای خواند و پس از بیان فضائل امام علی(ع) و پیمان‌شکنی طلحه‌ و زبیر، آنان را به یاری امام علی(ع) فراخواند.[۷۴]

در جنگ جمل، وقتی عبدالله بن زبیر امام علی(ع) را به کشتن عثمان متهم کرد، حسن بن علی خطبه‌ای خواند و به نقش زبیر و طلحه در کشتن عثمان اشاره کرد.[۷۵] امام مجتبی(ع) در این جنگ فرماندهی جناح راست سپاه را بر عهده داشت.[۷۶] ابن شهر آشوب روایت کرده است امام علی(ع) در این جنگ نیزه خود را به محمد حنفیه داد و از او خواست شتر عایشه را از پا درآورد ولی او موفق نشد، سپس حسن بن علی نیزه را گرفت و توانست شتر را زخمی کند.[۷۷] نقل شده است پس از جنگ جمل، امام علی(ع) بیمار شد و اقامه نماز جمعه با مردم بصره را به عهده فرزندش حسن گذاشت. او در خطبه نماز، بر جایگاه اهل بیت و عاقبت سوء کوتاهی در حق آنان تاکید کرد.[۷۸]

  • جنگ صفین
در جنگ صفین وقتی امام علی(ع) با خبر شد که امام حسن(ع) به میدان رفته، فرمود:

این جوان را نگه دارید [تا قصد جنگ نکند] و پشت مرا نشکند. دریغم آید که این دو (حسن و حسین) را مرگ در رسد و با کشته شدن آنان دودمان رسول خدا(ص) به سر رسد.

نهج البلاغة، ترجمه شهیدی، ص۲۴۰.

به گفته نصر بن مزاحم (درگذشته ۲۱۲ ق) حسن بن علی پیش از حرکت سپاه امام علی(ع) به سوی صفین، خطبه‌ای خواند و مردم را به جهاد ترغیب کرد.[۷۹] بر اساس پاره‌ای اخبار، او در جنگ صفین به همراه برادرش حسین بن علی(ع) فرماندهی جناح راست لشکر را بر عهده داشت.[۸۰] در گزارش اسکافی (درگذشته ۲۴۰ ق) آمده است وقتی حسن بن علی در میان جنگ با یکی از بزرگان سپاه شام روبه‌رو شد، او از جنگیدن با امام حسن(ع) خودداری کرد و گفت من رسول خدا را دیده بودم در حالی که سوار بر شتری می‌آمد و تو جلوی او سوار بودی. من نمی‌خواهم در حالی رسول خدا را ملاقات کنم که خون تو بر گردنم باشد.[۸۱]

در کتاب وقعة صفین آمده است عبیدالله بن عمر (فرزند خلیفه دوم) در اثنای جنگ با حسن بن علی(ع) ملاقات کرد و به وی پیشنهاد داد که به جای پدرش خلافت را بر عهده گیرد، چرا که قریش، علی(ع) را دشمن می‌دارند. امام حسن(ع) در پاسخ گفت: به خدا سوگند هرگز چنین نخواهد شد. سپس به او گفت: گویا می‌بینم که امروز و فردا کشته خواهی شد و همانا شیطان تو را فریفته است. بنابر نقل وقعه صفین، عبیدالله بن عمر در آن جنگ کشته شد.[۸۲] پس از پایان جنگ و پیش آمدن حکمیت، حسن بن علی به درخواست پدر برای مردم سخنرانی کرد.[۸۳]

در مسیر بازگشت از صفین، امام علی(ع) نامه‌ای با محتوای اخلاقی-تربیتی خطاب به فرزندش امام حسن (ع) نوشته است[۸۴] که در نهج البلاغه غالبا به عنوان نامه ۳۱ آمده است.[۸۵]

در کتاب «الاستیعاب» آمده است حسن بن علی(ع) در جنگ نهروان نیز حضور داشته است.[۸۶] نیز در برخی اخبار آمده است امام علی(ع) در آخرین روزهای عمر خود که برای رویارویی دوباره با معاویه لشکرآرایی می‌کرد، فرزندش حسن را به فرماندهی سپاهی ده هزار نفری گماشت.[۸۷]

دوران کوتاه خلافت

امام مجتبی(ع) از ۲۱ رمضان سال ۴۰ق[۸۸] به مدت ۶ الی ۸ ماه خلیفه مسلمانان بود.[۸۹] اهل سنت او را با توجه به حدیثی منسوب به پیامبر(ص)، آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانسته‌اند.[۹۰] خلافت او با بیعت مردم عراق و همراهی سایر سرزمین‌های اطراف آغاز شد.[۹۱] اهالی شام به رهبری معاویه با این خلافت مخالفت کردند.[۹۲] معاویه با همراهی سپاهیانی از شام به جنگ اهل عراق آمد.[۹۳] این جنگ در نهایت به صلح و واگذاری خلافت به معاویه، نخستین خلیفه اموی انجامید.[۹۴]

بیعت مسلمانان و مخالفت اهل شام

بنا بر نقل منابع شیعه و اهل سنت، پس از شهادت امیرمؤمنان در سال ۴۰ق. مردم با حسن بن علی(ع) برای خلافت بیعت کردند.[۹۵] به گفته بلاذری (درگذشته ۲۷۹ق)، عبید الله بن عباس پس از دفن پیکر امام علی(ع)، به میان مردم آمد و خبر شهادت امام را به آنان داد و گفت: او جانشینی شایسته و بردبار به جا گذاشته است. اگر دوست دارید با او بیعت کنید.[۹۶] در کتاب الارشاد آمده است صبح جمعه ۲۱ رمضان حسن بن علی در مسجد، خطبه‌ای خواند و شایستگی‌ها و فضائل پدر خویش را برشمرد و بر پیوند خود با پیامبر(ص) تاکید کرد و با اشاره به امتیازات خود، به آیاتی از قرآن درباره موقعیت خاص اهل بیت، استناد نمود.[۹۷] پس از سخنان او، عبدالله بن عباس برخاست و به مردم گفت: با فرزند پیامبرتان و وصیّ امام‌تان بیعت کنید. مردم نیز با او بیعت کردند.[۹۸] منابع، تعداد بیعت‌کنندگان را بیش از چهل هزار نفر شمرده‌اند.[۹۹] بنابر نقل طبری، قیس بن سعد بن عباده فرمانده سپاه امام علی(ع) نخستین کسی بود که بیعت کرد.[۱۰۰]

به گفته حسین محمد جعفری در کتاب تشیع در مسیر تاریخ، بسیاری از اصحاب پیامبر(ص) که پس از ساخت کوفه در این شهر ساکن شده یا در دوره خلافت امام علی(ع)، همراه او به کوفه آمده بودند، در بیعت با امام حسن(ع) شرکت کردند یا خلافت او را پذیرفتند.[۱۰۱] جعفری با تکیه بر قرائنی معتقد است اهالی مکه و مدینه نیز با خلافت حسن بن علی موافق بودند و مردم عراق او را تنها گزینه برای این مقام می‌دانستند.[۱۰۲] به گفته جعفری مردم یمن و فارس نیز نسبت به این بیعت، تایید ضمنی داشته یا حداقل، اعتراض و مخالفتی نکرده‌اند.[۱۰۳]

در برخی منابع آمده است هنگام بیعت، شروطی مطرح شد؛ از جمله در «الامامة و السیاسة» آمده است حسن بن علی به مردم گفت: آیا بیعت می‌کنید که فرمانم را اطاعت کنید و با هر کس جنگیدم بجنگید و با هر کس صلح کردم، صلح کنید؟ آنها با شنیدن این سخن به تردید افتادند و نزد حسین بن علی(ع) رفتند تا با او بیعت کنند، ولی او گفت: به خدا پناه می‌برم که تا حسن زنده است با شما بیعت کنم. آنان بازگشتند و با حسن بن علی بیعت کردند.[۱۰۴] طبری (درگذشته ۳۱۰ق) گفته است قیس بن سعد هنگام بیعت با او شرط کرد که بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر عمل کند و با کسانی که خون مسلمانان را حلال می‌شمرند، بجنگد؛ ولی امام حسن(ع)، تنها کتاب خدا و سنت پیامبر را پذیرفت و هر شرط دیگری را برگرفته از همین دو شرط دانست.[۱۰۵] عده‌ای از این گونه گزارش‌ها چنین نتیجه گرفته‌اند که امام حسن(ع) فردی صلح‌طلب و جنگ‌گریز بوده و سیره و منش او با پدر و برادرش تفاوت داشته است.[۱۰۶][۱۰۷]

رسول جعفریان معتقد است که این شرط‌ها، به این معنا نبود که حسن بن علی از آغاز قصد جنگ نداشته، بلکه هدف اصلی وی، حفظ حوزه اقتدار خود به عنوان پیشوای جامعه برای آزاد بودن در تصمیم‌گیری بوده است و حتی اقدامات بعدی او نشان می‌دهد که بر جنگ اصرار داشته است.[۱۰۸] به گفته ابوالفرج اصفهانی یکی از نخستین اقدامات حسن بن علی(ع) پس از خلافت، افزایش صد در صدی دستمزد سربازان بود.[۱۰۹]

بخشی از نامه امام حسن(ع) به معاویه

وقتی او (پیامبر) وفات یافت، عرب بر سر جانشینی او به نزاع پرداختند. قریش گفتند: ما عشیره و خویشان اوییم و روا نیست که شما بر سر حکومت او با ما نزاع کنید. عرب این حجت را از قریش پذیرفت... آن‌گاه ما به قریش همان را گفتیم که قریش به عرب گفته بود، ولى آنها بر خلاف عرب، با ما به انصاف رفتار نکردند... ولى امروز جا دارد که همه، از دست‌‏اندازى تو (معاویه) به این منصب در شگفت فرو روند چراکه تو شایسته آن نیستى.. تو فرزند حزبی از احزاب [دشمن اسلام] و فرزند دشمن‌ترین فرد قریش با رسول خدا هستی.. وقتى على(ع) وفات یافت.. مسلمانان خلافت را به من سپردند... پس، از پافشاری در باطل دست بردار و در بیعت من وارد شو و تو می‌دانی که من نزد خدا برای این امر سزاوارترم.

ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۶۴.

بخشی از نامه معاویه به امام حسن(ع)

اگر می‌دانستم که تو در مردم‌داری، هواداری از امت، سیاست، توانایی در فراهم آوردن مال و برخورد با دشمن از من قوی‌تر هستی، با تو بیعت می‌کردم اما من حکومتی طولانی داشته‌ام، تجربه بیشتری دارم، از تو سیاست‌مدارترم و از نظر سنی نیز از تو بزرگترم. پس سزاوار است که تو حاکمیت مرا بپذیری.

ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفه، ص۶۷.

جنگ و صلح با معاویه

مهمترین رویداد سیاسی در زندگی حسن بن علی(ع)، جنگ با معاویه است که به صلح انجامید.[۱۱۰] همزمان با بیعت مردم عراق با حسن بن علی، و تایید ضمنی آن از سوی مردم حجاز و یمن و فارس،[۱۱۱] اهالی شام با معاویه بیعت کردند.[۱۱۲] معاویه در سخنرانی‌های خود و در نامه‌‌نگاری‌هایی که با امام حسن(ع) داشت، بر تصمیم جدی خود برای به‌رسمیت‌نشناختن این بیعت تاکید کرد.[۱۱۳] او که از زمان مرگ عثمان خود را برای خلافت، آماده کرده بود[۱۱۴] با لشکری به سوی عراق حرکت کرد.[۱۱۵] بر اساس برخی گزارش‌ها، امام حسن(ع) تا حدود پنجاه روز پس از شهادت پدر و بیعت مردم، هیچ اقدامی در زمینه جنگ یا صلح نکرد.[۱۱۶] او وقتی از حرکت سپاه شام باخبر شد، با لشکریانش از کوفه خارج شد و سپاهی به فرماندهی عبیدالله بن عباس به سمت معاویه فرستاد.[۱۱۷]

جنگ میان دو سپاه

پس از برخوردی که میان دو سپاه رخ داد و به شکست شامیان انجامید، معاویه شبانه به عبیدالله پیغام داد که حسن بن علی به من پیشنهاد صلح داده و کار خلافت را به من واگذار خواهد کرد. معاویه به او وعده پرداخت یک میلیون درهم داد و او به معاویه پیوست. پس از آن، قیس بن سعد فرماندهی سپاه امام را بر عهده گرفت. [۱۱۸] بنابر نقل بلاذری (درگذشته ۲۷۹ق) پس از پیوستن عبیدالله به سپاه شام، معاویه با این گمان که سپاه امام حسن(ع) ضعیف شده، دستور داد با تمام توان به آنها حمله کنند، ولی سپاه امام به فرماندهی قیس، شامیان را شکست دادند. معاویه درصدد برآمد قیس را نیز با وعده‌ای شبیه آنچه به عبیدالله وعده داده بود، از سر راه بردارد، ولی موفق نشد.[۱۱۹]

موقعیت امام حسن(ع) در ساباط

از سویی امام حسن(ع) با لشکریان خود به ساباط رفت. به گفته شیخ مفید امام حسن(ع) برای آنکه یاران خود را بیازماید و فرمان‌بری آنها را بسنجد، خطبه‌ای خواند و گفت: «وحدت و همدلی برایتان بهتر از تفرقه و جدایی است...؛ همانا تدبیری که من برای شما می‌اندیشم برای شما بهتر از تدبیری است که برای خودتان دارید..» پس از سخنان او، مردم با یکدیگر گفتند او قصد دارد با معاویه صلح کند و خلافت را به او واگذارد. عده‌ای به خیمه او هجوم بردند و وسایل او را غارت کردند و حتی سجاده او را از زیر پایش کشیدند.[۱۲۰] ولی بنابر نقل یعقوبی (درگذشته ۲۹۲ق) علت این حادثه آن بود که معاویه چند نفر را برای گفتگو نزد حسن بن علی فرستاد. آنها وقتی از نزد وی برمی‌گشتند، با صدای بلند به گونه‌ای که مردم بشنوند، با یکدیگر می‌گفتند: خدا توسط پسر رسول خدا، خون مسلمانان را حفظ و فتنه را خاموش کرد؛ او صلح را پذیرفت. سپاهیان امام با شنیدن این سخنان برآشفتند و به خیمه او حمله کردند.[۱۲۱] پس از این ماجرا یاران نزدیک امام حسن(ع) به محافظت از او پرداختند، ولی در تاریکی شب یکی از خوارج[۱۲۲] به او نزدیک شد و گفت: ای حسن مشرک شدی همان گونه که پدرت مشرک شد؛ سپس با خنجری به ران او زد و امام که سوار بر اسب بود بر زمین افتاد.[۱۲۳] حسن بن علی(ع) را بر روی تختی به مدائن بردند و در خانه سعد بن مسعود ثقفی منزل دادند تا درمان شود.[۱۲۴]

جنگ میان معاویه و امام حسن(ع)، در نهایت به امضای قرارداد صلح انجامید. به گفته رسول جعفریان دلایلی از جمله سستی مردم، شرایط زمانه و حفظ شیعیان سبب شد امام مجتبی(ع) صلح را بپذیرد.[۱۲۵] بر اساس این قرارداد خلافت به معاویه واگذار شد.[۱۲۶]

ماجرای صلح با معاویه

 
امام حسن(ع) در خطبه‌ای با حضور معاویه فرمود:

معاویه بن صخر پنداشته است که من او را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن ندیده‌ام. معاویه دروغ می‌گوید. به خدا سوگند ما در کتاب خدا و در سخنان رسول خدا سزاوارترین مردم به مردم هستیم، ولی ما اهل بیت از زمانی که رسول خدا از دنیا رفت، همواره بیمناک و ستمدیده بوده‌ایم. خدا میان ما و آنان که بر ما ستم کردند داوری کند.

طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۸۸.

هم‌زمان با رویارویی دو سپاه عراق و شام امام حسن(ع) مورد سوء قصد قرار گرفت و مجروح شد و برای مداوا به مدائن رفت.[۱۲۷] در حالی که امام حسن(ع) در مدائن به مداوا مشغول بود، گروهی از سران قبائل کوفه پنهانی به معاویه نامه نوشتند و اعلام فرمانبرداری کردند. آنها معاویه را به آمدن به سوی خود ترغیب کردند و قول دادند حسن بن علی را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند.[۱۲۸] به گفته شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق)، امام حسن(ع) وقتی این خبر و همچنین خبر پیوستن عبیدالله بن عباس به معاویه را شنید و از سویی سستی و بی‌رغبتی یاران خویش را مشاهده کرد، دریافت که تنها با عده‌ای اندک از شیعیانش، نمی‌تواند در برابر لشکر انبوه شام مقاومت کند.[۱۲۹] زید بن وهب جهنی نقل کرده است که امام حسن(ع) در مدت مداوای خود در مدائن به او گفت: «به خدا سوگند اگر با معاویه بجنگم، مردم عراق گردن مرا می‌گیرند و مرا تسلیم او می‌کنند. به خدا سوگند اگر در حال عزت با معاویه صلح کنم، بهتر است که در اسارت به دست او کشته شوم یا بر من منت گذارد و از کشتنم صرف نظر کند و برای همیشه ننگی بر بنی هاشم باقی بماند.»[۱۳۰]

پیشنهاد صلح از سوی معاویه

بنابر نقل یعقوبی از جمله ترفندهای معاویه برای آنکه جنگ را به صلح بکشاند، این بود که کسانی را بین سپاهیان امام حسن(ع) فرستاد تا شایع کنند که قیس بن سعد نیز به معاویه پیوسته، و از سویی کسانی را به میان سپاهیان قیس فرستاد تا شایع کنند که حسن بن علی، صلح را پذیرفته است.[۱۳۱] او همچنین نامه‌های کوفیان در اعلام فرمانبرداری از او را برای حسن بن علی(ع) فرستاد و به او پیشنهاد صلح داد و شرط‌هایی نیز بر عهده خود گذاشت. به گفته شیخ مفید، امام حسن(ع) با وجود آنکه به معاویه اعتماد نداشت و از نیرنگ او آگاه بود، چاره‌ای جز پذیرش صلح ندید.[۱۳۲] در گزارش بلاذری آمده است معاویه، صفحه‌ای سفید و مهرشده برای حسن بن علی(ع) فرستاد تا هر شرطی که می‌خواهد در آن بنویسد.[۱۳۳] امام حسن(ع) که شرایط را چنین دید، برای مردم سخن گفت و از آنان خواست نظرشان را در مورد جنگ یا صلح بگویند. مردم با شعار «البقیة البقیة»(یعنی ما زندگی کردن و زنده ماندن را می خواهیم) درخواست پذیرش صلح کردند.[۱۳۴] و بدین ترتیب امام حسن(ع) صلح را پذیرفت. تاریخ برقراری صلح، ۲۵ ربیع‌الاول[۱۳۵] و در برخی منابع، ربیع الاخر یا جمادی الاولی[۱۳۶] سال ۴۱ق ثبت شده است.

مفاد صلح‌نامه

گزارش‌ها درباره مفاد صلح‌نامه گوناگون است.[۱۳۷] از جمله مفادی که در منابع نقل شده، این است که خلافت به معاویه واگذار شود به این شرط که بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و سیره خلفای راشدین عمل نماید و برای خود جانشین تعیین نکند و همه مردم از جمله شیعیان علی(ع) در امنیت باشند.[۱۳۸] شیخ صدوق گفته است که امام حسن(ع) هنگام واگذاری خلافت به معاویه، به این شرط با او بیعت کرد که او را امیر المؤمنین نخواند.[۱۳۹]

در برخی منابع آمده است امام حسن(ع) شرط کرد خلافت پس از معاویه، به او واگذار شود و افزون بر آن، معاویه پنج میلیون درهم به او بپردازد.[۱۴۰] به گفته جعفری، این دو شرط را نماینده امام حسن(ع) در ماجرای صلح قرار داد ولی امام نپذیرفت و تاکید کرد که تعیین خلیفه پس از معاویه، با شورای مسلمانان باشد و در مورد شرط مالی نیز گفت معاویه حق ندارد چنین تصرفی در بیت المال مسلمانان کند.[۱۴۱] برخی نیز گفته‌اند شرط مالی را خود معاویه یا نمایندگان وی قرار داده بودند.[۱۴۲]

امام حسن (ع) علی‌رغم کناره‌گیری از خلافت، همچنان امام شیعیان به شمار می‌رفت و حتی شیعیانی که به صلح امام اعتراض داشتند، هرگز امامت او را انکار نکردند و او تا پایان عمر، رئیس و بزرگ خاندان پیامبر بود.[۱۴۳]

واکنش‌ها و پیامدها
امام حسن(ع):

ای مردم! اگر از مشرق تا مغرب را بگردید، جز من و برادرم کسی را نخواهید یافت که جدش رسول خدا باشد. همانا معاویه در چیزی (خلافت) که حق من است، با من به نزاع برخاست و من برای مصلحت امت و حفظ خون مردم، از آن چشم پوشیدم.

ابن شهرآشوب‏، المناقب، ۱۳۷۹ق،ج۴، ص۳۴.

در گزارش‌ها آمده است پس از صلح امام حسن، گروهی از شیعیان ابراز تأسف و ناخوشنودی می‌کردند[۱۴۴] و حتی عده‌ای امام را سرزنش کردند و او را «مذلّ المؤمنین»(خوار کننده مومنان) خواندند.[۱۴۵] امام در پاسخ پرسش‌ها و اعتراض‌ها، بر ضرورت التزام به تصمیم «امام» تاکید کرد و علت صلح خود را همان علت صلح حدیبیه خواند و حکمت این کار را از سنخ حکمت کارهای خضر (ع) در ماجرای همسفر شدن با موسی(ع) دانست.[۱۴۶]

در منابع متعدد تاریخی آمده است که معاویه به مفاد صلح‌نامه عمل نکرد[۱۴۷] و بسیاری از شیعیان امام علی(ع) از جمله حجر بن عدی[۱۴۸] را به قتل رساند. نقل شده است معاویه پس از صلح وارد کوفه شد و برای مردم خطبه خواند و گفت: هر شرطی که کردم، پس می‌گیرم و هر وعده‌ای که دادم زیر پا می گذارم.[۱۴۹] همچنین گفت: من با شما نجنگیدم تا نماز و روزه و حج انجام دهید، بلکه جنگیدم تا بر شما حکمرانی کنم.[۱۵۰]

دوران سکونت در مدینه و مرجعیت دینی

حسن بن علی(ع) پس از صلح با معاویه، علی رغم درخواست عده‌ای از شیعیانش برای ماندن در کوفه، به مدینه بازگشت[۱۵۱] و تا پایان عمر همان‌جا ماند و تنها سفرهایی به مکه[۱۵۲] و شام[۱۵۳] داشته است. امام مجتبی(ع) پس از شهادت امام علی(ع) و به وصیت او، متولی اوقاف و صدقات وی بوده است. بنابر نقل کافی این وصیت در ۱۰ جمادی الاولی سال ۳۷ق. نوشته شده است.[۱۵۴]

مرجعیت علمی

گزارش‌هایی از جلسات مستمر امام حسن(ع) در مدینه برای آموزش و هدایت مردم وجود دارد، از جمله ابن سعد (درگذشته ۲۳۰ق) و بلاذری (درگذشته ۲۷۹ق) و ابن عساکر (درگذشته ۵۷۱ق) نقل کرده‌اند که حسن بن علی نماز صبح را در مسجد النبی می‌خواند و تا طلوع آفتاب به عبادت می‌پرداخت و سپس بزرگان و حاضران در مسجد نزد او می‌نشستند و به بحث و گفتگو می‌پرداختند. او بعد از ظهر نیز همین برنامه را داشته است.[۱۵۵] در کتاب الفصول المهمة نیز آمده است حسن بن علی در مسجد پیامبر می‌نشست و مردم بر گرد او حلقه می‌زدند و او به پرسش‌های آنان پاسخ می‌گفت.[۱۵۶]در عین حال به گفته مهدی پیشوایی، حسن بن علی(ع) در این دوره با نوعی انزوای ناخواسته و همچنین بی‌اقبالی مردم رو به رو بوده است که در به انحراف رفتن اخلاقی جامعه آن روز نقش داشت.[۱۵۷] علامه تهرانی معتقد است که دوران امامت امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) چون از سخت‌ترین و تاریک‌ترین دور ه ها به واسطه حکومت ظالمانه بنی امیه بوده و با توجه به طول مدت حیات این دو و نیز مدت امامت و ولایتشان باید به طور طبیعی هزاران روایت و حدیث و خطبه و موعظه در تفسیر و قرآن در دست باشد ولی خطبه ها ومواعظ و کلمات آنان در نهایت اختصار و قلّت است. [۱۵۸]

جایگاه اجتماعی

از اخبار تاریخی برمی‌آید که امام حسن(ع) دارای جایگاه اجتماعی خاص بوده است. بنابر گزارش ابن سعد (درگذشته ۲۳۰ق) وقتی مردم در مراسم حج، حسن بن علی را می‌دیدند، برای تبرک جستن به سوی او هجوم می‌بردند تا جایی که حسین بن علی(ع) به کمک چند نفر دیگر، جمعیت را از او دور می‌کردند.[۱۵۹] همچنین نقل شده که ابن عباس با وجود آنکه از بزرگان اصحاب بود[۱۶۰] و از نظر سن نیز بزرگتر از امام حسن(ع) بود، هنگام سوار شدن امام حسن(ع) بر اسب، رکاب را برای او می‌گرفت.[۱۶۱]

دخالت نکردن در امور سیاسی و عدم همکاری با معاویه

گفته‌اند پس از خروج امام حسن(ع) از کوفه، گروهی از خوارج در نخیله جمع شدند تا به جنگ معاویه بروند. معاویه نامه‌ای به حسن بن علی نوشت و از او خواست برگردد و با آنها بجنگد. امام نپذیرفت و در پاسخ او نوشت: اگر می‌خواستم با کسی از اهل قبله بجنگم، با تو می‌جنگیدم.[۱۶۲] همچنین وقتی گروهی دیگر از خوارج به رهبری حوثره اسدی بر ضد معاویه قیام کردند، معاویه از امام حسن(ع) خواست با آنها مقابله کند، ولی او همان پاسخ پیشین را داد و جنگیدن با معاویه را سزاوارتر دانست.[۱۶۳]

در برخی روایات آمده است که امام مجتبی(ع) با وجود همراهی نکردن با معاویه و اعتراض به اقدامات او، هدایای او را می‌پذیرفت.[۱۶۴] مبلغی که معاویه در کنار هدایای دیگر برای او می‌فرستاد را سالانه یک میلیون درهم[۱۶۵] یا صد هزار دینار[۱۶۶] گفته‌اند. از برخی نقل‌ها برمی‌آید که وی گاه قرض‌های خود را می‌پرداخت و بقیه را میان خویشان و زیردستان خود تقسیم می‌کرد[۱۶۷] و گاه همه آن هدایا را به دیگران می‌بخشید.[۱۶۸] اخباری نیز وجود دارد که حسن بن علی(ع) در مواردی هدایای معاویه را نمی‌پذیرفته است.[۱۶۹] این گونه اخبار، واکنش‌ها و تردیدهایی را در پی داشته[۱۷۰] و از جمله در بعد کلامی بحث‌هایی پیرامون آن مطرح شده است. برای نمونه سید مرتضی دریافت مال و صله از معاویه را برای امام حسن(ع) جایز و بلکه واجب شمرده و آن را از این باب دانسته که باید اموال حاکمی که به زور بر امت حکمفرما شده، گرفته شود.[۱۷۱]

برخورد امویان

گزارش‌هایی از برخورد نامناسب امویان با امام حسن(ع) وجود دارد.[۱۷۲] همچنین در کتاب احتجاج، مناظراتی میان امام حسن(ع) و معاویه و اطرافیانش نقل شده است. او در این مناظرات از جایگاه اهل بیت دفاع کرده و از ماهیت و جایگاه دشمنان خود پرده برداشته است.[۱۷۳] بر خلاف فشار تبلیغاتی امویان و توطئه های مختلف آنان علیه اهلبیت علیهم السلام ونیز شخص امام مجتبی(ع)، اما همواره درایت و زیرکی و فطانت امام نقشه های آنان را نقش بر آب می‌کرد. گزارش تاریخی از یکی از جنجالی ترین مناظرات نا برابر میان امام و مخالفان و دشمنان نشان می دهد که حضرت تا چه اندازه هوشیارنه وخردمندانه عمل کرده است. در مجلسی که حامیان حکومت معاویه مانندعمرو بن عثمان، عمروبن عاص، عتبة بن ابی سفیان، ولید بن عقبه و مغیرة بن شعبه در حضور معاویه بودند امام مجتبی (ع) به تنهایی آن چنان مستند و قاطع وکوبنده وافشاگرانه بر اساس آیات قرآن و روایات وگزارش های قطعی تاریخی تمامی آنان را محکوم کرد و حق امیرالمومنین و اهلبیت علیهم السلام وجایگاه والایشان را در اسلام آن چنان تبیین کرد که پیشگویی معاویه پیش از برگزاری مجلس مناظره(مبنی بر روسیاهی و رسوایی و محکومیت مطالبه کننده‌گان مناظره) تحقق پیدا کرد. [۱۷۴]

شهادت و ماجرای تشییع

در بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت آمده است که امام حسن(ع) با خوراندن زهر به شهادت رسید.[۱۷۵] طبق برخی گزارش‌ها، او را چند بار مسموم کرده بودند، اما از مرگ نجات یافته بود.[۱۷۶] در مورد مسمومیت آخر که به شهادت وی انجامید، شیخ مفید گفته است معاویه وقتی تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده دختر اشعث بن قیس (همسر امام حسن(ع)) فرستاد و به او وعده داد که در قبال مسموم کردن شوهرش، او را به ازدواج یزید درخواهد آورد.[۱۷۷] نام جعده به عنوان قاتل حسن بن علی(ع) در منابع اهل سنت نیز آمده است.[۱۷۸] مادلونگ معتقد است مسئله جانشینی معاویه و تلاش او برای ولایتعهدی یزید، روایات مسموم شدن امام حسن به تحریک معاویه و به دست جعده را تایید می‌کند.[۱۷۹] گزارش‌های دیگری، هند (یکی از همسران امام حسن(ع))[۱۸۰] یا یکی از خادمان او[۱۸۱] را عامل مسموم کردن او دانسته‌اند. گفته‌اند حسن بن علی(ع) ۳ روز[۱۸۲] یا ۴۰ روز[۱۸۳] یا دو ماه[۱۸۴] پس از مسموم شدن درگذشت.

نقل شده است پس از شهادت امام مجتبی(ع)، شهر مدینه یکپارچه شیون و گریه شد.[۱۸۵] نیز گفته‌اند هنگام خاکسپاری، قبرستان بقیع پر از جمعیت شد و تا هفت روز بازارها تعطیل بود.[۱۸۶] از برخی منابع اهل سنت نقل شده است که نخستین خواری برای عرب، درگذشت حسن بن علی(ع) بود.[۱۸۷]

جلوگیری از دفن‌شدن کنار پیامبر

در برخی منابع آمده است امام حسن(ع) به برادرش وصیت کرد که او را پس از درگذشت، کنار قبر جدش رسول خدا(ص) دفن کند.[۱۸۸] بنابر نقلی، حسن بن علی خواسته خود را با عائشه در میان گذاشته و او نیز موافقت کرده بود.[۱۸۹] بنابر روایت کتاب «انساب الاشراف» وقتی مروان بن حکم از این وصیت با خبر شد، به معاویه گزارش داد و معاویه از او خواست، به شدت از این کار جلوگیری کند.[۱۹۰]

در گزارش شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق) و طبرسی (درگذشته ۵۴۸ق) و ابن شهرآشوب (درگذشته ۵۸۸ق) آمده است امام مجتبی(ع) وصیت کرد که تابوت او را برای تجدید عهد، نزد قبر پیامبر(ص) ببرند و سپس کنار قبر جده‌اش فاطمه بنت اسد دفن کنند.[۱۹۱] در این نقل‌ها آمده است که حسن بن علی سفارش کرد که هنگام تشییع و دفن او از هرگونه درگیری پرهیز شود[۱۹۲] تا مبادا خونی ریخته شود.[۱۹۳]

وقتی بنی هاشم، تابوت امام مجتبی(ع) را به طرف قبر پیامبر(ص) بردند، مروان همراه عده‌ای از بنی امیه، سلاح به دست گرفتند و راه را بستند تا از دفن شدن او کنار قبر پیامبر(ص) جلوگیری کنند.[۱۹۴] ابوالفرج اصفهانی (درگذشته ۳۵۶ق) آورده است که عائشه سوار بر استری شد و مروان و بنی امیه را به یاری طلبید.[۱۹۵] در گزارش بلاذری آمده است وقتی عائشه دید نزاع رخ داده و نزدیک است به خونریزی بینجامد، گفت: خانه، خانه من است و اجازه نمی‌دهم کسی در آن دفن شود.[۱۹۶]ابن عباس به مروان که مسلح و به منظور فتنه حاضر شده بود گفت ما قصد نداریم امام حسن(ع) را کنار پیامبر(ص) به خاک بسپاریم فقط قصد تجدید عهد و وداع داریم ولی اگر امام وصیت کرده بود که او را کنار پیامبر دفن کنیم این کار را می کردیم و کسی نمی توانست مانع ما شود.ابن عباس پس از آن نیز با کنایه اشاره ای به حضور عایشه در جنگ جمل کرد و غیر مستقیم او را نکوهش کرد. [۱۹۷]

همچنین نقل شده است که مروان گفت نمی‌پذیریم که عثمان در آخر شهر دفن شده باشد، ولی حسن بن علی را کنار پیامبر دفن کنید.[۱۹۸] نزدیک بود میان بنی هاشم و بنی امیه درگیری رخ دهد؛[۱۹۹] ولی امام حسین(ع) بنابر وصیت برادرش، از درگیری جلوگیری کرد. پیکر حسن بن علی را به بقیع بردند و کنار قبر فاطمه بنت اسد به خاک سپردند.[۲۰۰][۲۰۱]

در گزارش ابن شهرآشوب آمده است بنی امیه، به سمت جنازه امام مجتبی(ع) تیر پرتاب کردند. طبق این نقل، ۷۰ تیر از جنازه حسن بن علی(ع) بیرون کشیدند.[۲۰۲]

تاریخ شهادت

منابع تاریخی، سال شهادت امام حسن(ع) را به اختلاف، ۴۹ یا ۵۰ یا ۵۱ هجری ذکر کرده‌اند.[۲۰۳] نقل‌های دیگری نیز وجود دارد.[۲۰۴] برخی پژوهشگران با استناد به قراینی، سال ۵۰ هجری را درست دانسته‌اند.[۲۰۵]

وصال شیرازی:
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد   و آن طشت را ز خون جگر دشت لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت   خود را تهی زخون دل چند ساله کرد[۲۰۶]

در مورد ماه وقوع آن، منابع شیعه، ماه صفر[۲۰۷] و اکثر منابع اهل سنت، ماه ربیع الاول[۲۰۸] را گزارش داده‌اند.[۲۰۹]

روز شهادت نیز در منابع شیعی متفاوت نقل شده است: بسیاری همچون شیخ مفید[۲۱۰] و شیخ طوسی[۲۱۱] (درگذشته ۴۶۰ق) و طبرسی[۲۱۲] (درگذشته ۵۴۸ق) و ابن شهرآشوب[۲۱۳] (درگذشته ۵۸۸ق)، روز ۲۸ صفر را ذکر کرده‌اند. در مقابل، شهید اول (درگذشته ۷۸۶ق) روز ۷ صفر[۲۱۴] و کلینی[۲۱۵] روز آخر صفر را ذکر کرده است. «یدالله مقدسی» با تحقیق در مورد سند اقوال مختلف، قول ۲۸ صفر را معتبر دانسته است.[۲۱۶]

در ایران روز ۲۸ صفر به عنوان رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام مجتبی(ع) تعطیل رسمی است و مردم به عزاداری می‌پردازند، ولی در برخی از کشورها از جمله عراق، روز ۷ صفر برای امام حسن(ع) عزاداری می‌شود.[۲۱۷] در حوزه علمیه نجف از زمان‌های دور، ۷ صفر را روز شهادت می‌دانسته‌اند و در حوزه علمیه قم نیز از زمان شیخ عبدالکریم حائری، این روز برای اقامه عزا تعطیل بوده است.[۲۱۸] [۲۱۹]

با توجه به اختلاف در تاریخ شهادت حسن بن علی(ع)، سن او را در هنگام شهادت ۴۶[۲۲۰] یا ۴۷[۲۲۱] یا ۴۸[۲۲۲] سال دانسته‌اند.

فضائل و ویژگی‌ها

به گفته یعقوبی (درگذشته ۲۹۲ق)، حسن بن علی(ع) از نظر ظاهری و رفتاری، شبیه‌ترین فرد به رسول خدا(ص) بود.[۲۲۳] او قامتی متوسط و محاسنی انبوه داشت[۲۲۴] و به رنگ سیاه خضاب می‌کرد.[۲۲۵] فضایل فردی و اجتماعی او در منابع اسلامی گزارش شده است:

فضایل فردی

در زمینه خصوصیت‌های فردی حسن بن علی روایت‌هایی در منابع آمده است:

پیامبر(ص) او را بسیار دوست داشت

روایات فراوانی از محبت رسول خدا(ص) به نوه خود حسن بن علی(ع) وجود دارد. نقل شده که پیامبر(ص) در حالی که حسن(ع) را بر دوش خود حمل می‌کرد، می‌گفت: خدایا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار.[۲۲۶] گاه که پیامبر(ص)در نماز جماعت به سجده می‌رفت، او بر پشت ایشان سوار می‌شد و پیامبر سر از سجده برنمی‌داشت تا او پایین آید و وقتی اصحاب از علت طولانی شدن سجده می‌پرسیدند، می‌گفت می‌خواستم به دلخواه خود پایین آید.[۲۲۷]

در فرائد السمطین آمده است که پیامبر(ص) درباره او فرمود: او سرور جوانان بهشت و حجت خدا بر امت است... هر که از او پیروی کند از من است و هر که از او سرپیچی کند، از من نیست.[۲۲۸]

چند آیه از قرآن درباره اوست

حسن بن علی(ع) جزو اهل بیت پیامبر(ص) است که به گفته مفسران، آیاتی از قرآن درباره آنان نازل شده است، از جمله آیه اطعام که بنابر روایات شیعه و اهل سنت، درباره اهل بیت نازل شده و یکی از فضایل آنان به شمار می‌آید.[۲۲۹] همچنین بسیاری از مفسران با استناد به روایاتی گفته‌اند که شان نزول آیه مودت، اهل بیت پیامبر(ص) هستند.[۲۳۰] این آیه، مزد رسالت پیامبر را مودت اهل بیت دانسته است. در آیه مباهله نیز که در ماجرای مباهله پیامبر با مسیحیان نجران نازل شد، امام حسن(ع) و برادرش، مصداق واژه «ابناءنا» معرفی شده‌اند.[۲۳۱]

همچنین آیه تطهیر در مورد اصحاب کسا نازل شده که امام مجتبی(ع) یکی از آنان بوده است. به این آیه برای اثبات عصمت اهل بیت استدلال شده است.[۲۳۲]

عبادت وارتباط با خدا

امام هنگام وضو و آماده شدن برای نماز تمام پاهایش لرزیده و رنگش زرد می‌شد در این باره از حضرت سؤال کردند فرمود: برای کسی که در مقابل پروردگارش ایستاده سزاوار است رنگش پریده و پاهایش بلرزند. [۲۳۳]ابو خیثمه گوید: امام حسن علیه السلام وقتی به نماز می ایستاد بهترین لباس هایش را می پوشید سؤال شد چرا بهترین لباس هایت را می پوشی؟ فرمود:خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد ومن دوست دارم که بهترین لباسم را رابپوشم وخودم را برای پرودرگارم بیارایم. [۲۳۴] امام سجاد(ع)فرموده که امام حسن علیه السلام در هیچ حالی دیده نشد مگر اینکه خدای سبحان را یاد می کرد. [۲۳۵]

چندین بار پیاده به حج رفت

امام مجتبی(ع) بارها پیاده به حج رفت و از او نقل شده است که می‌گفت از پروردگارم شرم دارم که او را ملاقات کنم ولی به سوی خانه او گام برنداشته باشم.[۲۳۶] گفته اند او ۱۵[۲۳۷] یا ۲۰[۲۳۸] یا ۲۵[۲۳۹] بار پیاده به حج رفت، در حالی که بهترین شتران به دنبال او در حرکت بودند.[۲۴۰]

فضایل اجتماعی

در منابع به خصوصیت‌های اجتماعی او نیز پرداخته شده است:

بردباری او را ستوده‌اند

در منابع اسلامی گزارش‌هایی درباره بردباری او آمده و او را «حلیم» خوانده‌اند.[۲۴۱] در برخی منابع اهل سنت آمده است مروان بن حکم که با او دشمنی می ورزید و مانع از دفن او کنار پیامبر شد، در تشییع جنازه‌اش شرکت کرد و زیر تابوت را گرفت. وقتی به او اعتراض شد که تو حسن بن علی را در زمان حیاتش می‌آزردی، گفت من کسی را می‌آزردم که بردباری‌اش همسنگ کوه‌ها بود.[۲۴۲] نقل شده است که مردی شامی امام حسن(ع) را دید و شروع به ناسزاگویی کرد. امام مجتبی(ع) پس از آنکه آن مرد ساکت شد، به او سلام کرد و با لبخند گفت: گویا در این شهر، غریب هستی. سپس به او گفت هر نیازی که داشته باشی ما برآورده می‌کنیم. آن مرد گریست و گفت خدا بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد.[۲۴۳] در صلوات منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی نیز که ویژگی های امام زمان (ع) را برشمرده او را بهره‌مند از حلم امام حسن (ع) دانسته است.

به بخشندگی در راه خدا و کمک به مردم شهرت داشت

منابع اسلامی، امام دوم شیعیان را فردی بخشنده و گشاده دست معرفی کرده و او را «کریم» و «سخیّ» و «جواد» خوانده‌اند.[۲۴۴] نقل شده است که او، دو بار کل دارایی‌اش را در راه خدا بخشید و سه بار نیز اموالش را دو قسمت کرد: نیمی برای خود و نیمی برای نیازمندان.[۲۴۵] در مناقب ابن شهرآشوب آمده است در سفر امام حسن(ع) به شام، معاویه بارنامه‌ای شامل اموالی فراوان به او تقدیم کرد. وقتی از نزد معاویه بیرون آمد، خدمتکاری کفش‌ او را تعمیر کرد. امام آن بارنامه را به او بخشید.[۲۴۶] نیز گفته‌اند روزی امام حسن(ع) شنید مردی دعا می‌کند که خدا به او ده هزار درهم بدهد. پس به خانه رفت و آن مبلغ را برای او فرستاد.[۲۴۷] گفته‌اند بخاطر همین بخشندگی فراوان، او را «کریم اهل بیت» لقب داده‌اند[۲۴۸] ولی چنین تعبیری در روایات وجود ندارد.

همچنین گزارش‌هایی از کمک کردن او به مردم وجود دارد، حتی نقل شده است که اعتکاف و طواف را نیمه کاره رها می‌کرد تا نیاز دیگران را برآورده کند و دلیل این کار را حدیثی از پیامبر(ص) برمی‌شمرد که هر کس حاجتی از برادر مؤمنش برآورده کند، مانند کسی است که سالیان دراز به عبادت مشغول بوده است.[۲۴۹]

درباره عبادت او گفته‌اند

هنگامی که وضو می‌گرفت، مفاصل او به لرزه می‌افتاد و رنگ چهره‌اش زرد می‌شد ... و چون به ورودی مسجد می‌رسید، می‌گفت: ای نیکوکار! خطاکار به درگاه تو آمده، پس بدی‌هایم را در مقابل خوبی‌هایت نادیده بگیر.

ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۴.

با زیردستان با فروتنی برخورد می‌کرد

گفته‌اند روزی گذرش به تهیدستانی افتاد که تکه‌های نان می‌خوردند. وقتی او را دیدند دعوتش کردند تا با آنان همسفره شود. او از اسب پیاده شد و همراه آنان نان خورد و همگی سیر شدند. سپس آنان را به میهمانی خود دعوت کرد و به آنان غذا و لباس بخشید.[۲۵۰] نیز روایت شده است خدمتکارش خطایی کرد که سزاوار مجازات بود. آن خدمتکار به امام حسن(ع) گفت: «و العافین عن الناس» حسن بن علی(ع) گفت: از تو گذشتم. خدمتکار ادامه داد: «و الله یحب المحسنین» امام مجتبی(ع) فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی و دو برابر دستمزدی که به تو می‌دادم، به تو می‌بخشم.[۲۵۱]

میراث معنوی

مجموع روایات نقل شده از او در زمینه‌های گوناگون را نزدیک به ۲۵۰ حدیث برشمرده‌اند.[۲۵۲] بخشی از این روایات، مربوط به خود امام حسن(ع) است و بخشی را وی از رسول خدا(ص) و امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) روایت کرده است.[۲۵۳]

در کتاب مسند الامام المجتبی(ع) سخنان و نامه‌های نقل شده از حسن بن علی گردآوری شده است. این سخنان در قالب خطبه، موعظه، گفتگو، دعا، مناظره و مسائل اعتقادی و فقهی، همراه با سند ذکر شده است.[۲۵۴] در کتاب بلاغة الامام الحسن نیز این روایات همراه با اشعار منسوب به امام مجتبی(ع) گردآوری شده است.

احمدی میانجی در کتاب مکاتیب الائمة، ۱۵ نامه از حسن بن علی(ع) برشمرده که از این تعداد، ۶ نامه به معاویه، ۳ نامه به زیاد بن ابیه، یک نامه به اهل کوفه و یک نامه برای حسن بصری است.[۲۵۵] میانجی همچنین ۷ وصیت از امام حسن(ع) به امام حسین(ع)، محمد حنفیه، قاسم بن حسن و جنادة بن ابی امیه جمع‌آوری کرده است.[۲۵۶]

عزیزالله عطاردی نام ۱۳۸ نفر از کسانی که از امام مجتبی(ع) روایت کرده‌اند، جمع‌آوری کرده است.[۲۵۷] شیخ طوسی نیز ۴۱ نفر را به عنوان اصحاب او نام برده است.[۲۵۸]

از سخنان اوست:
  • کسى که عقل نداشته باشد ادب ندارد،و جوانمردى ندارد کسى که همت نداشته باشد.و حیاء نیست براى کسى که دین ندارد،اصل عقل معاشرت نیکو با مردم است بوسیله عقل انسان به تمام هر دو جهان میرسد و هر که عقل نداشته باشد از تمام هر دو جهان محروم است. [۲۵۹]
  • با مردم چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند.[۲۶۰]
  • با کسی برادری مکن مگر آنکه بدانی از کجا می‌آید و به کجا می‌رود.[۲۶۱]
  • هر کس پیش از سلام کردن سخن گفت، پاسخش را ندهید.[۲۶۲]
  • در پاسخ مردی که از فاصله میان حق و باطل پرسید، فرمود: چهار انگشت: آنچه با چشمانت دیدی حق است و چه بسا با گوش‌هایت باطل‌های بسیاری بشنوی.[۲۶۳]

در فرهنگ و هنر

جایگاه امام دوم شیعیان در عرصه‌های فرهنگی از جمله مراسم‌های آیینی و آثار هنری گرامی داشته می‌شود:

سفره امام حسن(ع)

یکی از آیین‌های مذهبی در ایران، سفره امام حسن(ع) است که در آن، برای گرفتن حاجت، نذری داده می‌شود. پیشینه این سفره را قبل از عصر صفویه دانسته‌اند. رنگ اشیای موجود در این سفره، باید سبز باشد و در کنار آن، روضه امام حسن(ع) خوانده می‌شود. در این سفره که بیشتر در میان بانوان رواج دارد، گذشته از خوراکی‌های ساده و متنوع، معمولا قرآن و شمع‌ و جانماز و تسبیح نیز گذاشته می‌شود.[۲۶۴]

کنگره سبط النبی

کنگره بین‌المللی سبط النبی در تیر ۱۳۹۳ شمسی از سوی مجمع جهانی اهل‌بیت و چند سازمان دیگر در تهران برگزار شد. در این کنگره از حدود ۱۳۰ مقاله دریافتی، ۷۰ مقاله جهت چاپ، برگزیده شد.[۲۶۵] در افتتاحیه این کنگره، دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت (ع) ویکی شیعه توسط رئیس جمهور رونمایی شد.[۲۶۶]

سریال تنهاترین سردار

سریال تنهاترین سردار که در سال ۱۳۷۵ش. از شبکه یک پخش شد، زندگی امام حسن‌(ع) و ماجرای صلح با معاویه و شرایط جامعه اسلامی و شیعیان در دوره حیات و اندکی پس از شهادت وی را به تصویر کشیده است.[۲۶۷]


 

کتابشناسی

درباره امام حسن(ع) کتاب‌ها و مقالات بسیاری منتشر شده است. در مقالاتی که با موضوع «کتاب‌شناسی امام مجتبی(ع)» نگاشته شده‌اند، حدود ۱۳۰ کتاب چاپی و خطی به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و اردو نام برده شده است. [۲۶۸]

برخی از مهم‌ترین این آثار عبارت‌اند از:

همچنین مجموعه مقالات برگزیده در «کنگره سبط النبی» در سه جلد به چاپ رسیده است.

  • حقایق پنهان: پژوهشی در زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) نوشته احمد زمانی ، ناشربوستان کتاب قم ،چاپ هشتم ۱۳۹۴ش.
  • گروه خبری : رویدادها
  • کد خبر : 46591

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید